مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
سرپاس مختاری را از این سایت دریافت کنید.
رکن الدین مختاری
رکن الدین مختاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رکنالدین مختار فرزند کریمخان (مختارالسلطنه) از صاحب منصبان نظمیه شهربانی بود.
فهرست مندرجات
۱ - دوران جوانی ۲ - ریاست شهربانی
۳ - عملکرد مختاری در شهربانی
۳.۱ - مزد قتل شیخ خزعل
۳.۲ - شهادت مدرس به دستور کتبی مختاری
۴ - فرار مختاری به کرمان در شهریور ۱۳۲۰
۵ - محاکمه مختاری ۶ - سرانجام مختاری ۷ - پانویس ۸ - منبع
۱ - دوران جوانی
[ویرایش]
رکنالدین مختار فرزند کریمخان (مختارالسلطنه) از صاحب منصبان نظمیه شهربانی بود و در سال (۱۲۶۶ش) متولد گردید. مختاری دوران جوانی خود را در کرمانشاه و رشت گذراند. او از ابتدا در نظمیه سابق که نام آن در سال ۱۳۱۴ش تبدیل به شهربانی شد به خدمت مشغول بود. رکنالدین مختاری که بیشتر به نام "مختاری" شهرت یافته و از هنگام خروج "آیرم" از ایران با درجه سرهنگی کفالت شهربانی را عهدهدار بود. در فرودین ماه سال ۱۳۱۵با ارتقاء درجه سرپاسی شهربانی (سرتیپی) به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد. سرپاس مختاری در زمان سوئدیها به استخدام شهربانی درآمد و هنگام تصدی مقام ریاست کل شهربانی، قریب ۲۰ سال خدمات پلیسی داشت. در زمان نهضت جنگل ریئس نظمیه رشت بود و هنگام هجوم جنگلیها به رشت اسیر شد. از جمله اسرای دیگر جنگلیها در آن زمان "صدرالاشرف" ریس عدلیه گیلان بود که در خاطرات خود از آن دوران به مختاری هم اشاره کرده و مینویسد: «۱۲ روز ما در توقیف بودیم تا حکم خلاصی ماها از کمیته صادر شد به شرط آنکه در شهر با کسی مراوده نکنیم. موقعی که من و سایرین خواستیم از توقیفگاه خارج شویم "رکنالدینمختاری" که ریئس شهربانی رشت بود و "محسنخان" پسر "اتابک" را که معاون اداره دارایی بود نگاه داشتند و به آنها اجازۀ خروج ندادند، این دو نفر خود را باختند و من و اشتری (حاکم رشت) به حالت آنها رقت (تاسف) کرده به "میرزاکوچک خان" پیغام دادیم یا آن دو نفر را هم خلاص کنید یا ما هم در توقیفگاه میمانیم. بلاخره آن دو نفر را هم خلاص کردند.» [۱]
۲ - ریاست شهربانی
[ویرایش]
در جریان کودتای ۱۲۹۹ رکنالدین مختاری معاون نظمیه تهران بود که بعدا به ریاست نظمیه تهران و چند استان منصوب شد و سرانجام در سال ۱۳۱۰ به معاونت کل شهربانی رسید، البته زمانی که آیرم ریاست کل شهربانی را به عهده داشت، مختاری و دیگران اختیاری نداشتند و فقط مجری اوامر وی بودند تا این که بعد از رفتن آیرم، مختاری چند ماهی که کفالت شهربانی را به عهده داشت لیاقت خود را در کار نشان داد و رضاشاه وقتی از مراجعت آیرم و به دامانداختن او مایوس شد مختاری را با ارتقا به درجه سرپاسی که معادل سرتیپی بود به ریاست کل شهربانی انتخاب کرد.[۲]
۳ - عملکرد مختاری در شهربانی
[ویرایش]
مختاری بعضی از معایب آیرم را که دزدی و سوء استفاده بود نداشت و در کار اداری مردی اصولی و حسابگر بود؛ ولی در سختگیری و بیرحمیدست کمیاز سلف خود نداشت. "صدرالاشرف" که در زندان رشت با او آشنا شده و نجاتش داده بود، هنگام انتصاب مختاری به ریاست کل شهربانی، وزیر دادگستری بود و نظر مثبت صدرالاشرف درباره مختاری هم در انتصاب وی به این مقام بیتأثیر نبود. ولی صدرالاشرف از دوران ریاست شهربانی مختاری خاطرات خوشی ندارد و از جمله مینویسد: «در زمان مختاری در رویه شهربانی تغییری حاصل نشد، بلکه مختاری بدنفسی را از آیرم هم گذراند، یعنی از طرفی شاه را از مردم میترسانید و به واسطه راپرتهای دروغ خاطر او را مشوش میداشت و از طرفی از ایذاء و صدمه به کسانی که طرف توهم شاه بودند، کوتاهی نمیکرد و کشتن اشخاصی؛ مانند "سرداراسعد بختیاری" و "نصرتالدوله فیروزمیرزا" و "مدرس" و غیر آنها در زمان ریاست مختاری و به دستور او انجام شد. از مختاری اخاذی و پول گرفتن از مردم بر خلاف سلف او آیرم شایع نبود؛ ولی بدنفسی و سوءنیت و شفاعت اعمال او برای خوش آمد، شاه به درجات بدتر از آیرم بود و اصرار مختاری به این که عدلیه تحت نفوذ او باشد و آلت اجراء اغراض او واقع شود بیشتر بود.» [۳] که به چند نمونه از کارهای مختاری اشاره میشود:
۳.۱ - مزد قتل شیخ خزعل
به دستور مختاری، "عباس بختیار" و "مقدادی" به معاونت "عباس یاوری"، "عقیلیپور" و "جمشیدی" (اینها ماموران شهربانی در تهران بودند) شیخ خزعل را در اتاق خفه کردند و درفشی به شقیقه او کوبیدند. چند روز بعد از قتل وی مختاری چکی به مبلغ ده هزار ریال صادر و مقدادی با اخذ آن چک رسیدی داد و بین افراد تقسیم شد.[۴]
۳.۲ - شهادت مدرس به دستور کتبی مختاری
احمد سمیعی مینوسید: «"سید حسن مدرس" نماینده ۵ دوره مجلس شورای ملی از دوره ۲ تا ۶ را به "خواف" تبعید کرده بودند و چون اداره شهربانی از دادن خرجی به او امتناع مینمود، وی در نهایت سختی به سر میبرد. حتی اکثرا روزه بود. بنا به اقرار "پاسیار منصور وقار" طبق دستور کتبی مختاری به "یاور جهانسوزی" وی به قتل رسید و مدرس را هنگام نمار با عمامه خویش خفه کردند.» [۵]
"بزرگ علوی" اولین کسی بود که با انتشار خاطرات خود به نام "۵۳ نفر" پس از شهریور ۱۳۲۰ به شکلی حماسی به معرفی این گروه پرداخت؛ اما او در اواخر عمر خویش طی نامهای درباره گروه ۵۳ نفر و نقش سرپاس مختاری و شهربانی در تامین آن مینویسد: «اساسا نمیدانم موضوع این گرفتاری ۵۳ نفر چه اهمیت دارد تا کسی در این حد وقت گرانبهای خود را صرف پژوهش آن کند، جمعی جوان بیتجریه که چندتا چندتا با هم درباره امور کشورشان نشسته و گپ میزدند. رییس شهربانی وقت آنها را گرفت، حبس کرد و از آنها هیولایی ساخت که هیچ نبودند، حالا یکی بیشتر سختجانی کرد و دیگری کمتر. چه اهمیت تاریخی دارد؟ قضاوت من درباره ۵۳ نفر چیزی بیش از این نیست بسیاری از ۵۳ نفر اصطلاح کمونیسم را از شهربانی مختاری آموختند و آنها چند تن از ۵۳ نفر را تشویق و وادار به تشکیل حزب توده کردند.» [۶]
۴ - فرار مختاری به کرمان در شهریور ۱۳۲۰
[ویرایش]
مختاری قریب ۶ سال ریاست کل شهربانی رضاشاه را به عهده داشت تا این که بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ از طرف رضاشاه مامور شد، اعضای خانواده سلطنتی را به اصفهان ببرد. مختاری با شامهی تیزی که داشت بعد از جابهجا کردن خانواده سلطنتی به قصد اختفا یا خروج از کشور عازم کرمان شد، به این صورت که شب شنبه هفتم شهریور، اوایل شب بود که شایع شد ۶۰ هزار نفر روسی به طرف تهران حرکت کرده است که وحشت خاصی سراسر شهر را فراگرفت و همگی آماده فرار شدند و مختاری این موضوع را با ارشدهای شهربانی در میان گذاشت. قریب به نصف شب بود، وقتی یک عده عمله از مامورین راه با بیلهای خود سوار بر یک کامیون از جلوی پاسگاه امنیه (ینگه امام) عبور نمودند، امنیه آنها را ارتش سرخ و بیلهای آنها را سرنیزه تصور نموده و به مرکز گزارش نمودند. در تعیقیب این خبر "سروان مالک" رییس کلانتری ۵، معلوم نشد روی چه مدرکی گزارش داد که روسها وارد ایستگاه راه آهن شدند که این اخبار دست به دست هم داده تهران را به طرف اصفهان به حرکت درآورد که معلوم شد، همه این خبرها دروغ بود؛ ولی تحت تاثیر همین اخبار به ستاد جنگ تا قم رفت و مختاری به اتفاق "سرلشگر عبدالرضا افخمی" تا کرمان رفتند؛ ولی رضاشاه او را احضار و موظف به انجام امور شهربانی نمود.[۷]
منبع مطلب : fa.wikifeqh.ir
رکنالدین مختاری
رکنالدین مختاری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سرپاس مختاری رکن الدین مختاری
زاده ۲ تیر ۱۲۶۶ خورشیدی[۱]
اصفهان
درگذشته ۲۹ تیر ۱۳۵۰ خورشیدی (۸۴ سال)
بر اثر سرطان و پس از عمل جراحی روده
تهران
مدفن گورستان ابنبابویه
درجه سرپاس (سرتیپ)
فرماندهی رئیس شهربانی کل کشور
خویشاوندان مختار السلطنه
رکنالدین مختاری (زادهٔ ۲ تیر ۱۲۶۶ – درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۵۰ ه. خ[الف]) فرزند مختارالسلطنه معروف به سرپاس مختاری رئیس شهربانی دورهٔ رضا شاه و نوازندهٔ ویلن، آهنگساز و موسیقیدان اهل ایران بود.زندگینامه[ویرایش]
رکنالدین مختاری در سال ۱۲۶۶ ه. ش در اصفهان[۳] متولد شد. پدرش کریم خان مختار السلطنه که اصل و نسب عثمانی داشت،[۴] چند سالی رئیس نظمیه بود و ید طویلی در مبارزه با گرانفروشان داشت. او همان کسیست که با گرد آوردن گروهی به نام «ژاندارم»، نخستین سنگ بنای ژاندارمری ایران را پدیدآورد.[۵]
رکنالدین نیز از همان جوانی به راه پدر رفت و به خدمت شهربانی درآمد. او در شهرستانهای مختلف ایران ریاست شهربانی را به عهده داشت. او در دورهٔ ریاست سوئدیها بر شهربانی به سمت ریاست ناحیهٔ کلانتری دولت در تهران منصوب شد. پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ به ریاست شهربانی رشت و سپس دو سال بعد به ریاست شهربانی کرمانشاه منصوب شد.[۶] با فرار سرلشکر محمدحسین آیرم به اروپا، مختار که درجه سرهنگی داشت به درجه سرپاسی (سرتیپ) نایل شد و به ریاست شهربانی رضاشاه رسید.
او پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ بازداشت و به همراه عدهای دیگر محاکمه و به هشت سال زندان محکوم شد؛ ولی پنج سال بعد مورد عفو قرار گرفت.[۷] احمد کسروی وکیل تسخیری پزشک احمدی و سرپاس مختاری بود و در دادگاه از او دفاع کرد. کسروی با استناد به مدارک و ارائهٔ آنها به دادگاه، خواستار تبرئهٔ احمدی شد. متن دفاعیات احمد کسروی از سرپاس مختاری و پزشک احمدی[۸] نخست در نشریهٔ پرچم (۱۳۲۱–۱۳۲۲) و در دورهٔ معاصر، در کتابی مستقل منتشر شد.
دوران ریاست بر شهربانی[ویرایش]
در دورهٔ رکنالدین مختار، فشار شهربانی و اداره سیاسی آن بر مخالفان سیاسی گسترش یافت و نظم قبرستانی کمنظیری در کشور ایجاد شد. در همین دوره بود که برخی از مهمترین رجال مغضوب کشور به دستور مستقیم شاه و مختار و توسط مأموران اداره سیاسی و آگاهی شهربانی به قتل رسیدند و مخالفان رضاشاه تحت تعقیب قرار گرفته و بیش از پیش منزوی شدند.[۹]
در دورهٔ مختار اداره نگارشات شهربانی که مسئول سانسور نشریات؛ کتاب و روزنامهها بود بر شدت عمل خود افزود و مطبوعات و قلم را به کلی از اعتبار انداخت. در این دوره سانسور و ممیزی به نهایت رسید، تا جایی که حتی تمام مکاتبات و نامههای شخصی مردم با همکاری کارمندان اداره پست خوانده میشد. مأموران آگاهی و اداره تأمینات شهربانی مراقبت شدیدی بر باجههای پستی و فرستندگان و گیرندگان مراسلات و نامهها داشتند تا هرگاه مطلبی حاکی از مخالفت با حکومت در آنها یافت شود، عاملین را تحت تعقیب قرار داده، مجازات کنند.[۹]
احمد سمیعی در کتاب مدعی شده است: «به دستور مختاری، "عباس بختیار" و "مقدادی" به معاونت "عباس یاوری"، "عقیلیپور" و "جمشیدی" (اینها مأموران شهربانی در تهران بودند) شیخ خزعل را در اتاق خفه کردند و درفشی به شقیقه او کوبیدند. چند روز بعد از قتل وی مختاری چکی به مبلغ ده هزار ریال صادر و مقدادی با اخذ آن چک رسیدی داد و بین افراد تقسیم شد.»[۱۰] سمیعی همچنین نوشته است: «"سید حسن مدرس" نماینده ۵ دوره مجلس شورای ملی از دوره ۲ تا ۶ را به "خواف" تبعید کرده بودند و چون اداره شهربانی از دادن خرجی به او امتناع مینمود، وی در نهایت سختی به سر میبرد. حتی اکثرا روزه بود. بنا به اقرار "پاسیار منصور وقار" طبق دستور کتبی مختاری به "یاور جهانسوزی" وی به قتل رسید و مدرس را هنگام نمار با عمامه خویش خفه کردند.»[۱۱]
در دوران رضا شاه و ریاست رکنالدین مختاری بر شهربانی، عبور و مرور از شهری به شهر دیگر نیازمند مجوز از شهربانی بود. با ورود نیروهای بیگانه و خروج رضا شاه این شرایط تغییر کرد. سرپاس یحیی رادسر (ادیب السلطنه)[۱۲] که جانشین رکنالدین مختاری شده بود، در روزنامهها خبر ملغی شدن این مجوز سفر را از ۳ مهر ۱۳۲۰ اطلاع داد.[۱۳] ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و سیاستمدار (نماینده دورههای هجدهم و نوزدهم مجلس از شهر بابل)[۱۴] گزارشی در مورد سفر خود به مازندران در سال ۱۳۱۶ خورشیدی و «اخذ مجوز مسافرت» نگاشته و به جزئیات آن اشاره کردهاست.[۱۵]
موسیقی[ویرایش]
رکنالدین مختاری نوازندهٔ ویلن و از شاگردان حسین اسماعیلزاده و به لحاظ هنری، یکی از برجستهترین هنرمندان عرصهٔ موسیقی ایران بودهاست. آهنگهای متعددی از او بر روی صفحه و نوار موجود است.
روحالله خالقی در کتاب دربارهٔ او نوشتهاست: «او تا سی سال قبل مشهورترین ویلنزن و نغمهپرداز بود و به نظر نگارنده، درویشخان و رکنالدین خان گوی سبقت را از نظر ابتکار و سلیقهٔ آهنگسازی از همگان خود، در آن دوره ربودهاند»[۱۶]
وی عضو شورای موسیقی رادیو بود. او به پرورش گل و گیاه نیز علاقه داشت که با روحیه نظامی وی کاملاً مغایرت داشت.[۷] اجراها و نواختههای او در میان مردم کمتر انتشار یافت؛ زیرا هیچگاه بهطور حرفهای به موسیقی نپرداخت اما آنچه از او به جا مانده بیانگر مهارت و تسلط او در نواختن ویلن میباشد.[۱۷]
سبک[ویرایش]
ساختههای رکنالدین مختاری به سبک درویش خان نزدیک ولی مفصلتر است به خصوص در پیشدرآمدهایش که تقریباً به تمامی گوشههای اصلی دستگاه نظری میافکند. بیشتر ساختههایش پیشدرآمد و رنگ است و کمتر به ساختن تصنیف پرداختهاست. تاریخ موسیقی از او به عنوان همراه درویش خان در به وجود آمدن فرم پیشدرآمد و رنگ به صورت کنونی یاد میکند.[۱۸]
انتقادها[ویرایش]
به دلیل گذشتهٔ سیاسی و شغلی او، روحالله خالقی در کتاب خود با احتیاطی آمیخته با تاسف از او یاد میکند و بر خلاف دیگر هنرمندان که شرح حال کاملی از آنان به دست میدهد کمتر به او میپردازد و حتی هیچگاه نام او را بهطور کامل نمینویسد.[۱۹] در کتاب سرگذشت موسیقی ایران از او تحت عنوان ویلون همسایه و گفتگویی دربارهٔ یک آهنگساز یاد میکند؛ و ضمن عنوان کردن بهترین نوازندهٔ ویلون با دریغ اظهار میدارد:[۲۰]
منبع مطلب : fa.wikipedia.org