پنج کلمه هم آوا

پنج کلمه هم آوا



مهدی

بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

پنج کلمه هم آوا را از این سایت دریافت کنید.

کلمات هم آوا

نمونه هایی از کلمات هم آوا خوار = کم ارزش و کوچک خار = تیغ گل یا خاشاک سد = دیواری برای جمع کردن آب صد = عددی در ریاضی ثری = خاک و زمین سرا = خانه خیش =

پایه چهارم

پایه چهارم کلمات هم آوا

نمونه هایی از کلمات هم آوا

خوار = کم ارزش و کوچک

خار = تیغ گل یا خاشاک

سد = دیواری برای جمع کردن آب

صد = عددی در ریاضی ثری = خاک و زمین سرا = خانه خیش = گاو آهن خویش = خود ، فامیل خاست = بلند شد

خواست = میل ، آرزو ، طلب

ثواب = پاداش اخروی صواب = ذرست غازی = جنگجو قاضی = قضاوت کننده عَلَم = پرچم اَلَم =درد و رنج حاسد = حسود حاصد = درو کننده غریب = بیگانه قریب = نزدیک نواحی = ناحیه ها نواهی = نهی شده ها آری = بله عاری = بدون چیز قوس = کمان غوث =فریاد

غوص = فرو رفتن در آب

عرض = پهنا ارض = زمین ارز = پول خارجی نصر = پیروزی نسر = کرکس

نثر = نوشته ای که شعر نیست

غزا = جنگ قضا = تقدیر الهی غذا = خوردنی سیف = شمشیر صیف= تابستان عمارت = آبادانی امارت =فرمان روایی حیات = زندگی

حیاط = زمین با حد و حدود ،حصار

اساس = بنیاد و پایه اثاث =لوازم خانه خان = سرور ، رئیس خوان = سفره راضی = خشنود ، قانع

رازی = نام دانشمند ایرانی ، چیز پنهانی

حال = چگونگی ، کیفیّت

حوال = حائل میان دو چیز

خـُرد =  کوچک که در مقابل بزرگ است

خورد=  خوراک باز= دوباره

باز= باز کردن (مثلا دفتر)

باز=نوعی پرنده

+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۵ ساعت 21:37 توسط هاشمی  | نظرات

خانه آرشیو وبلاگ عناوین نوشته ها

نوشته‌های پیشین

آبان ۱۳۹۶ مهر ۱۳۹۶ بهمن ۱۳۹۵ دی ۱۳۹۵ آذر ۱۳۹۵ آبان ۱۳۹۵ BLOGFA.COM

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : emamjavadsschool.blogfa.com

کلمات هم آوا :

کلمات هم آوا : هم چنان که از اسمش پیداست ، واژه هایی هستند که تلفظ ( آوا )ی یکسانی دارند . اما از نظر نوشتن و معنی متفاوتند .

کلمات هم آوا :

کلمات هم آوا :

هم چنان که از اسمش پیداست ، واژه هایی هستند که تلفظ ( آوا )ی یکسانی دارند . اما از نظر نوشتن و معنی متفاوتند. کلماتی مانند :

خویش : خود - فامیل  /  خیش : وسیله شخم زدن

حیات : زندگی  /  حیاط : فضای باز خانه

ارز : پول خارجی   /   ارض : زمین   / عرض: پهنا

******************************************

کلمات هم نویسه : از اسمش پیداست . واژه هایی که نوشتن یکسان دارند اما از نظر معنی و تلفظ متفاوتند.

کلماتی مانند :

مِهر : محبت ؛ ماه مهر  /  مُهر : وسیله چاپ دستی

گِل : خاک   / گُل : کُشتی  /  کِشتی مسلم  / مسلّم

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی              که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

گوهر مخزن اسرار همان است که بود                      حقه ی مِهر بدان مُهر و نشان است که بود

************************************

دسته دیگری از کلمات نیز وجود دارد که در کتاب فارسی راهنمایی نیامده اما آشنایی با آن به نظر ضروری می رسد .

کلمات هم آوا - هم نویسه :

کلماتی که در نوشتن و تلفظ یکسانند اما از لحاظ معنی متفاوتند. کلماتی مانند :

شیر : نام حیوان /  شیر : شیر آب / شیر : شیر خوردنی

روان : جان  / روان : جاری

سیر : نام گیاه سیر /  سیر : غذا خورده - متضاد گرسنه

نه من از پرده ی تقوا به در افتادم و بس                  پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

آتش است این بانگ نای و نیست باد                     هر که این آتش ندارد نیست باد

گلاب است گویی به جویش روان                         همی شاد گردد زبویش روان

****************************

کلمات ( هم آوا )    و  ( هم نویسه )  در بحث آرایه های ادبی ،  جناس ناقص نامیده می شوند .

کلمات  ( هم آوا _ هم نویسه ) در بحث آرایه های ادبی ، جناس تام نامیده می شوند.

کی از مشکلاتی که دراملا ی فارسی با آن روبه رو هستیم وجود کلمه های مشابه(متشابه) می باشد .تعداد کلمه های مشابه زبان فارسی کم ولی تعداد کلمه های مشابه دخیل زبان عربی بسیار زیاد هستند.

کلمه های مشابه(متشابه)به کلمه هایی می گویند که در تلفظ یکسان امادرنوشتن ومعنی واشتقاق باهم فرق دارند.

تشابه این کلمه ها یا در آوا یا در نشانه ها و یا در هر دومی باشد. از این نظر این کلمات برسه نوع تقسیم می شوند :

1-   کلمه های هم آوا :  کلماتی که از لحاظ تولید آوا ( تلفظ ) یکسان هستند ولی از لحاظ  نوشتاری متفاوت می باشند   مثل: ( خار , خوار) – (خوان ,خان)- (خواست , خاست )- ( خورد، خُرد) - ( خوبش، خیش)  -( آبخوست، آبخست)-( خوال، خال)-(ثواب،صواب)-(حیاط،حیات)-(اَلَم،عَلَم)و...

اکثر مشکلات املایی مربوط به همین دسته می باشد که از دلایل عمده ی آن درهم آمیختن زبان عربی با فارسی و اندکی نیزتحول واجی درزبان فارسی می باشد.

2 - کلمه های هم نویسه  : این کلمات از نظر نوشتاری مثل هم هستند ولی از لحاظ آوایی فرق می کنند مثل:

( گُُُل ،گِل)-(کَشتی ،کُشتی)-(مَشک،مُشک)-(نِشَسته ، نَشُسته)-(می کَنَد، می کُنَد)-  (می بَرَد، می بُرَد )-(مِلک،مُلک،مَلِک،مَلَک)-(کِشت،کُشت)-(شِکَر،شُکر)-(سَم،سُم)-(سَحَر،سِحر)-(تَنگ،تُنگ)-(کِرم،کِرِم،کَرَم)-(چِشم،چَشم)و...

3 -   کلمه های هم آوا و هم نویسه : این کلمات هم از نظر نوشتاری و هم از لحاظ آوایی مثل هم هستندولی ازنظرمعنی متفاوت می باشند.

شیر:  حیوان وحشی سیر: نوعی پیازچه ریش :زخم زَهر:گل وشکوفه دوش: شانه بادیه:کاسه مسی شارع: راه،خبابان رسته:صف،بازار زبان:زبان گفتار

پیچ:میخ فلزی دنده دار

خیر:خوبی گاز:انبر(گازانبر) گور:گورخر تنگ:درّه ی کوه ……….. شیر: .شیر خوردنی

سیر: کسی که گرسنه نیست

ریش : موی صورت زَهر:سم دوش: دیشب بادیه: بیابان شارع:قانون گزار رسته:رهاشده زبان:عضوی دردهان پیچ:خم وتاب خیر:نه گاز:دندان گرفتن گور:قبر تنگ:کم پهناوباریک ........

اینک مقداری از پر کاربرد ترین کلمه های متشابه که در زبان فارسی معمول است راهمراه با معنی آن ها در جدول ذیل می آوریم:

ابلغ(رساتر) اثاث(وسایل خانه) اتلال(تپه ها) اثم(گناه)

اثیر(بالای کره زمین)

عسیر(دشوار) اَخَس(بد تر) احسان(نیکی کردن)

احتظاظ(خوشحالی،بهره)

ارضاﺀ(خشنود ساختن) اریکه(تخت) آجل(آینده) استرضاﺀ(طلب خشنودی) اسراف(زیاده روی) اشباه(مانندها) ارض(زمین) اذل(خوارتر)

اَقرب(نزدیک تر) ، عَقرب (کژدم)

اَشیاع(پیروان) اِقناع(قانع کردن) افصح(خوش بیان تر) اَقارب(نزدیکان) اَلَم(درد) الیم(دردناک)

اِلغاﺀ(از کارانداختن)

امر(فرمان) اَمَل(آرزو) انتساب(نسبت داشتن) انزجار(بیزاری) اَوان(هنگام) بَأس(خشم،شدت) بحر(دریا) برائت(بیزاری)

بَست (پناه ،فعل بست)« فارسی »

بهاﺀ(روشنی) تابع (پیروی کننده) تأویل(برگرداندن) تألّم(درد ناک بودن) تأدیه(اداکردن)

تحدید(حد ومرزمعین کردن)

تحلیل(حل کردن) تحیّت(زنده بادگفتن) تعویذ(پناه بردن) تغلّب(به زورگرفتن)

تفریغ(تمام کردن حساب)

تکثّر(زیاد شدن) تکثیر(زیاد کردن) تین(انجیر) ثبت(یادداشت کردن) ثری(خاک وزمین) ثَمَن(بهاوقیمت) سفر(کوچ کردن) سَمَر(افسانه شب) ثَمین(گران بها) ثَناﺀ(ستایش) ثواب(مزدوپاداش) جحد(انکارکردن) جذر(قطع کردن،ریشه) حُبوب(دانه ها) حار(گرم) حارث(برزگر) حراثت(برزگری) حارب(جنگ کننده) حَرَم(مکان محترم) هضم(گوارش) حاسد(بد خواه) حلیله(زن عقدی) حمزه(اسم خاص) حائز(شایسته) حور(فرشته) حوزه(انجمن) رائی(بیننده)

رازی(منسوب به شهرری)

رضاء(خشنودی) زاغ(کلاغ سیاه) زخم(جراحت)«فارسی» زراعت(کاشتن)

زمین(کره زمین)« فارسی»

زاهر(درخشنده) زُهور(گل ها) سبا(اسم خاص) سبقتپ(پیش افتادن) ساعد(بازو)

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : adabiat789.blogfa.com

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب