تناسخ

تناسخ



مهدی

بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

تناسخ را از این سایت دریافت کنید.

تناسخ

تناسخ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

از مجموعه مقالات درباره

فراهنجار گسترش مقالات اصلی گسترش شک‌گرایی گسترش مقالات مرتبط گسترش فراروان‌شناسی نبو

در آیین جینیسم، یک روح بسته به کارمای خود به هر یک از چهار حالت وجودی پس از مرگ سفر می‌کند. حالت بهشتی (والاترین حالت وجودی) حالت انسانی_حالت جانوری_حالت جهنمی (پست‌ترین حالت وجودی)

تصویر تناسخ در هنر هندو: نگاره فردی را نشان می‌دهد که در دنیا چندین زندگی گوناگون داشته.

تناسخ (به انگلیسی: Reincarnation) که به عنوان تجدید حیات یا مهاجرت نیز شناخته می‌شود، اعتقاد فلسفی یا مذهبی است که ذات غیر فیزیکی موجود زنده (روح) پس از مرگ بیولوژیکی، زندگی جدیدی را به شکل فیزیکی یا جسمی متفاوت آغاز می‌کند.[۱] رستاخیز فرایند مشابهی است که در برخی ادیان فرض شده‌است، و در آن روح در همان بدن زنده می‌شود. در اکثر اعتقادات مربوط به تناسخ، روح به عنوان یک جاودانه دیده می‌شود و تنها چیزی که از بین می‌رود بدن است، یعنی با مرگ فرد، روح او به نوزاد (یا حیوانی) جدید تبدیل و انتقال داده می‌شود تا دوباره زندگی کند. اصطلاح انتقال به معنای انتقال روح از بدنی به بدن دیگر پس از مرگ است.تناسخ یک باور عامیانه به معنای تولد دوباره پس از مرگ است تناسخ در آیین هندو به چرخهٔ زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته می‌شود. طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگی‌ها، غفلت‌ها و نادانی‌ها پاک نشده‌است ادامه می‌یابد.

تناسخ یک اصل اصلی در ادیان هند است (یعنی هندوئیسم، بودیسم، جینیسم و سیک گرایی) و اکثر انواع بت پرستان، اما گروه‌هایی هستند که به تناسخ اعتقاد ندارند ولی در عوض به زندگی پس از مرگ معتقد هستند. اگرچه اکثر فرقه‌های مسیحیت و اسلام معتقد نیستند که افراد تناسخ می‌یابند، اما گروه‌های خاصی در این ادیان به تناسخ اشاره می‌کنند. این گروه‌ها شامل اصلی‌ترین جریان‌های تاریخی و معاصر کاتاریسم، علویان، اهل حق (یارسان)، آیین مانوی، دروز، و چلیپای گلگون هستند.[۲]

تناسخ در اشکال گوناگون، به عنوان یک اعتقاد باطنی در بسیاری از جریانات یهودیت از جنبه‌های مختلف اتفاق می‌افتد، در برخی از اعتقادات مردم بومی قاره آمریکا، و برخی از بومیان استرالیا (هر چند اکثر آنها به زندگی پس از مرگ یا جهان روح معتقدند). اعتقاد به تولد مجدد توسط شخصیتهای تاریخی یونان، مانند فیثاغورس، سقراط و افلاطون و همچنین در ادیان مختلف وجود دارد.

روابط تاریخی بین این فرقه‌ها و اعتقادات مربوط به تناسخ که از ویژگیهای نوافلاطونی، اورفیسم، هرمتیسم، مانوئیسم و عرفان دوران روم و همچنین ادیان هند است، موضوع تحقیقات علمی اخیر بوده و در دهه‌های اخیر، بسیاری از اروپایی‌ها و آمریکایی‌های شمالی علاقه به تناسخ پیدا کرده‌اند و بسیاری از آثار معاصر خود از آن یاد می‌کنند.

فلسفهٔ اعتقاد به تناسخ به اعتقاد هندیان به کارما یا «قانون تاوان» بازمی‌گردد. بدین صورت که هندوها معتقد بودند که پاداش و عذاب در همین جهان رخ می‌دهد. اگر انسان در زندگی فرد نیکی باشد زندگی راحت‌تری خواهد داشت. سپس این سؤال مطرح شد که: «چرا افراد نیکی وجود دارند که زندگی آن‌ها سرشار از رنج است؟» در پاسخ به این سؤال فرضیهٔ تناسخ یا وازایش مطرح شد. که می‌گفت روح انسان پس از مرگ دوباره در قالبی جدید به این جهان بازمی‌گردد و نتیجهٔ اعمال زندگی‌های قبلی را در این زندگی می‌بیند. به این چرخهٔ زایش‌های مجدد نام تناسخ را داده‌اند.

تعریفی متداول از نسخ و مسخ و رسخ و فسخ بترتیب عبارت است از انتقال روح انسان به جسم انسان دیگر، انتقال روح انسان به جسم حیوان، انتقال روح انسان به جسم گیاه، انتقال روح انسان به جسم جماد[۳]

واژگان و ریشه‌شناسی[ویرایش]

تناسخ یک کلمه عربی است که در ادبیات ایرانی، به ویژه زبان‌های ایرانی خاوری که با زبان‌های سنسکریت، تبتی و چینی نزدیکی داشتند، به دیسه‌های زادْمُرد (به پارتی مانوی: / به سغدی: /)[۴] یا سَنْسار (به سغدی: )[۵] یا آژی‌مَرچ (به سغدی: )[۶] دیده شده‌است.

تناسخ از منظر تفکر بودایی[ویرایش]

ما معمولاً اهدافی برای خود خلق می‌کنیم و به سوی آنها حرکت می‌کنیم. ما امیدواریم به اوج رضایت پایدار حرکت کنیم و این امیدواری ما را پیوسته مشغول می‌سازد. ما دائماً در حال شنا به جایی هستیم که فکر می‌کنیم ساحل ست؛ چیزی که احساس می‌کنیم پاسخ مشکل ماست: خواه یک رابطه عاشقانه جدید، خواه درمان یک بیماری، خواه راهی برای جوان ماندن و خواه رسیدن به ثوابی ملکوتی. در کل آنچه فکرمیکنیم جواب ما خواهد بود خود به عامل افزایش رنج بدل می‌شود؛ پس دوباره به دنبال راه حل می‌گردیم. این چرخه بی پایان است. معادل سانسکریت این زنجیره چرخشی سمسارا است. تا وقتی که در غفلت زندگی می‌کنیم وجود سمسارایی بی پایان است. هدف آیین بودایی شکستن این چرخه است. انسانی که به درجه بودا شدن می‌رسد از چرخه سمسارا رها شده و به آرامش، صلح و رضایت برتر یا نیروانا می‌رسد. از منظر تفکر بودایی، در اصل در دنیای سمسارا هیچ چیز واقعی نیست. وجود این چرخه در اصل به دلیل اعتقاد کذب از مفهوم خویشتن ریشه می‌گیرد که در اصل یک اعتقاد خیالین است. هنگامی که انسان به روشنایی یا نیروانا می‌رسید می‌گوید من یک اسم، یک تاریخچه شخصی، انبوه خاطرات و رؤیا دارم اما هنگاهی که دقیق نگاه می‌کنم این‌ها موهومی اند. من حال به دنبال چیزی هستم که دیگر برای من پنهان نیست: منی که از تصاویر ذهنی پاک شده‌است درست مثل قطره بارانی که به اقیانوس می‌پیوندد و ابری که در آسمان ناپدید می‌شود. در این هنگام، زمانی که سیدارتا به این شناخت رسید و بودا شد گفت من زمین را به رهایی ام از چرخه تولد و مرگ شاهد می‌گیرم. شگفتا این روشنایی طبیعت همه آدمیان است حال آنکه مردم از فقدان آن رنج می‌برند و در چرخه بی پایان و موهومی سمسارا گرفتارند. از نظر این تفسیر وجود روحی که ممکن است تناسخ داشته باشد انکار می‌شود و صرفاً بر وجه روانی افراد تأکید دارد. ایده تناسخ گاهی برخی افراد که تصور دقیق و منطقی از ادیان شرقی و آیین بودا ندارند را هیجان زده کرده‌است چرا که گویا برای آنها حیات جاودانه را تضمین می‌کند ولی این تصور صرفاً یک سوءتفاهم است. با این حال بسیاری از فرقه‌های بودایی به تناسخ روحانی اعتقاد دارند و در این مورد بین بودایی‌ها اختلاف نظر وجود دارد.[۷]

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : fa.wikipedia.org

تناسخ

تناسخ 10 مطلب

تناسخ 10 مطلب عدم ارتباط «رجعت» با «تناسخ»

آيا اعتقاد به «رجعت» نشان از قبول داشتن مسئله «تناسخ» است كه باطل بودن آن به اثبات رسیده؟

«رجعت» غير از «تناسخ» است؛ چون تناسخ به معناي انتقال روح است در اين دنيا از بدني به بدن ديگر که مباين با بدن اول است و اين عمل تا پايان عمر دنيا ادامه دارد؛ اما رجعت در عصر و زمان خاصّي است و درباره برخي از مردگان اتّفاق مي افتد و روح آنها به جسم خودشان منتقل مي شود.

منظور از «تناسخ ارواح»

«تناسخ ارواح» به چه معنا است؟

منظور از «تناسخ ارواح» اين است كه روح انسانى پس از مرگ بلافاصله به بدن انسان ديگر يا حيوان يا گياه يا جمادى انتقال يابد؛ ولى معروف همان انتقال به بدن انسان ديگر يا حيوان است. تناسخ از نظر محققان فلاسفه و دانشمندان عقايد و كلام باطل است و دلايل گوناگونى بر بطلان آن در كتابهاى «فلسفه» و «كلام» بيان شده است.

زندگى هر روح فقط با یک بدن، نقدی دیگر بر تناسخ

چه دلیلی می توان بر بطلان نظریّه تناسخ اقامه کرد؟

علاوه بر آیات قرآن و منابع حدیثی، دلائل عقلى حکم  به بطلان تناسخ می کند. اولا: بازگشت روح یک انسان کامل به بدن جنین، یک سیر کاملاً تکرارى و غیر عاقلانه است. ثانیا: همانطور که دو جسم با یکدیگر شبیه نیستند، دو روح نیز نمى توانند با هم شبیه باشند. لذا هر جسم تنها شایسته روحى است که با آن پرورش یافته و هر روحى شایسته جسم خویش است. عقیده تناسخ، گویا همه این حقایق را فراموش کرده و چنین مى پندارد که «روح» مسافرى است که گاهى در این منزل و گاهى در آن منزل رحل اقامت مى افکند.

عدم فراموشى روح، دلیلی بر بطلان تناسخ

چه دلیلی می توان بر بطلان نظریّه تناسخ اقامه کرد؟

یکى از دلائل بطلان عقیده تناسخ، موضوع «فراموشى مطلق» خاطرات گذشته است. هیچ کسی را سراغ نداریم که به خاطر داشته باشد بار دیگرى به این جهان آمده و حوادث آن را دیده باشد در حالی که طبق آیات قرآن در رستاخیز که ارواح به بدن ها باز مى گردند، همه اعمال و کردار خود را به خاطر دارند و حتّى دوستان و دشمنان خود را اگر ببینند، مى شناسند. ثانیا، طرفداران این عقیده، زندگى جدید را براى «تنبّه» و «تکامل» و «کیفر» زندگى نخستین می دانند، در حالی که همه این مفاهیم، مشروط به یادآورى خاطرات پیشین است.

سیر تکاملی جهان، دلیلی بر نقد تناسخ

چگونه از سیر تکاملی جهان به بطلان عقیده تناسخ پی می بریم؟

قانون هستی، موجودات این عالم را مدام از مرحله اى به مرحله کاملتر می برد و چیزى که هرگز در این قانون امکان پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است. به قول فلاسفه؛ هر موجودى که از «قوّه» به «فعلیّت» برسد، دیگر به حال اوّل (قوّه) بازنخواهد گشت. عقیده به تناسخ، برخلاف این قانون مسلّم مى گوید: روح انسان از بدن جدا مى گردد، ولى بزودى به بدن دیگرى بازگشته، همان مراحل را از نو شروع مى کند و این یک ارتجاع روشن و یک عقب گرد به تمام معنى است که هیچ محقّقى نمى تواند آن را بپذیرد.

رسول الله (ص)

نوم الصائم عبادة؛ و نفسه تسبيح

خواب روزه دار عبادت و نفس کشيدن او تسبيح است

ميزان الحکمة 6/ 393

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : makarem.ir

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب