مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
معنی دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد را از سایت تکست لس دریافت کنید.
شرح یک درس
به نام خداوند جان و خرد شرح و تحليل درس اول ادبيات 3عمومي رشته هاي غير انساني * منت خداي را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت : منت:
شرح یک درس
به نام خداوند جان و خرد شرح و تحليل درس اول ادبيات 3عمومي رشته هاي غير انساني* منت خداي را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت :
منت: نيكويي و احسان، مجازاً سپاس و شكر جمع آن: مِنَن منت خداي را : «را» حرف اضافه در معني مخصوص براي الحمد لله
به شكر اندرش: دو حرف اضافه براي متمم آمده است. «ش» مضاف اليه مرجع ضمير خداي عزوجل قربت، نعمت: سجع متوازي
طاعتش موجب قربت است: تلميح به آيه شريفه «واسجد واقترب» و به شكر اندرش مزيد نعمت: تلميح به آيه شريفه «لئن شكرتم لازيدنكم» ابراهيم/ 7
*هر نفسي كه فرو مي رود ممد حيات است و چون بر مي آيد مفرح ذات. پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شكري واجب.
آرايه ها : فرو مي رود، برمي آيد: تضاد حيات، ذات: سجع
*از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش به در آيددست و زبان: مراعات نظير دست: مجازاً اعمال زبان: مجازاً گفتار * از دست و زبان كسي بر آمدن: كنايه از توانايي داشتن
* اعملوا آل داوود شكراً .... : تضمين * مفهوم كلي بيت : هيچ كس نمي تواند سپاس نعمت هاي خدا را به جا آورد .با اين بيت قرابيت معنايي دارد : فضل خداي را كه تواند شمار كرد يا كيست آن كه شكر يك از هزار كرد
* باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده.باران رحمت: اضافه ي تشبيهي خوان نعمت: اضافه تشبيهي رسيده، كشيده : سجع پاياني قرينه ها و ترصيع هم دارد (تمام واژه ها در قرينه دو به دو با هم سجع دارد)
تلميح به آيه ي: ربكم ذو رحمة واسعه انعام/147 باران رحمت بي حسابش همه را رسيده : الرحمن و اشاره دارد به صفت رحمانيت خداوند خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده : صفت منعم و كريم بودن خداوند
*پرده ي ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه ي روزي به خطاي منكر نبرد.پرده ي ناموس: اضافه تشبيهي پرده دريدن: كنايه از رسوا كردن، فاش كردن راز ندرد، نبرد: سجع
پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد : صفت ستارالعيوبي خداوند وظيفه ي روزي به خطاي منكر نبرد : صفت رزّاق هو الرزّاق
*فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردين بگسترد و دايه ي ابر بهاري را فرموده تا بنات نبات در مهد زمين بپرورد.فراش باد صبا ، دايه ي ابر بهاري ، بنات نبات، مهد زمين هر چهار مورد اضافه تشبيهي ( تشبيه بليغ ) هستند
فرش زمردين: استعاره از سبزه و چمن فراش، فرش،بگسترد: مراعات نظيربين فراش و فرش باد صبا، ابر بهار، نبات، زمين: مراعات نظير دايه، بنات، مهد ، بپرورد: مراعات نظير
دايه ي ابر ، بنات نبات ، آرايه ي تشخيص دارد. بگسترد، بپرورد، سجع مهد زمين: الم نجعل الارض مهادا(تلميح)
بنات نبات: جناس را:در دايه ي ابر بهاري را فرموده ، حرف اضافه«به» معني مي دهد = به دايه ي ابر بهاري فرموده
* درختان را به خلعت نوروزي قباي سبز ورق در برگرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربيع كلاه شكوفه بر سر نهاده.قباي سبز ورق، اطفال شاخ، كلاه شكوفه، اضافه تشبيهي هستند. : «را» در «اطفال شاخ را ....» فك اضافه است : بر سر اطفال شاخ
قدوم موسم ربيع: تشخيص خلعت نوروزي و موسم ربيع: مراعات نظير شاخ، درخت، ورق، شكوفه، نوروز، ربيع: مراعات نظير
نوروز، خلعت، قبا: مراعات نظير اطفال، كلاه، سر: مراعات نظير بر، سر: جناس گرفته، نهاده: سجع
* عصاره تاكي به قدرت او شهد فايق شده و تخم خرمايي به تربيتش نخل باسق گشته:
نخل باسق: «والنخل باسقات» فايق، باسق/ شده، گشته: سجع عصاره تاك، شهد فايق/ تخم خرما، نخل باسق: مراعات نظير كل عبارت به صفت قادر بودن خداوند اشاره دارد .
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك: مراعات نظير مصراع تشخيص دارد تلميح به آيه شريفه ي: «و سخرلكم الشمس و القمر دائبين» (ابراهيم/33)
نان: مجازاً روزي ،غذا كف: مجازاً: دست مفهوم كلي بيت ها : وظيفه ي انسان شناخت خداوند و پرستش اوست
*در خبر است از سرور كائنات و مفخر موجودات و رحمت عالميان و صفوت آدميان و تتمه دور زمان محمد مصطفي- ص- تنسيق الصفاترحمت عالميان: تلميح به آيه شريفه ي:«و ما ارسلناك الارحمة للعالمين» (انبياء/ 7) سرور، مفخر/ كائنات، موجودات/ رحمت، صفوت/ عالميان، آدميان: سجع
* قسيم، جسيم، نسيم، وسيم: جناس كل بيت: آرايه تنسيق الصفات كمال، جمال: جناس اختلافي در حرف اول
نديوار امت: اضافه تشبيهي تلميح به ماجراي حضرت نوح (ع) نوح، بحر، كشتيبان: مراعات نظير را: حرف اضافه «براي»
* هر گه كه يكي از بندگان گنه كار پريشان روزگار، دست انابت به اميد اجابت به درگاه حق- جل و علا- بردارد ايزد تعالي در او نظر نكند. بازش بخواند باز اعراض كند بار ديگرش به تضرع و زاري بخواند ................... همي شرم دارم.
«يا ملائكتي ..........»تضمين حديثي از پيامبر اكرم كه در كتاب كشف الاسرار به نقل از جابر آمده است
دست انابت: ضافه ي غير تعلقي بازش، بار ديگر او را : «ش: مفعول»
بندگان گنه كار پريشان روزگار ، دست ا نابت به اميد اجابت و اين گونه سجع هاي نزديك به هم را «تضمين المزدوج» گويند.
تلميح به «يا ملائكتي قد استحييت من عبدي .....» مرجع ضمير او: خداوندگار. خداوندگار و بنده: مراعات نظير و تضاد
كرم، لطف: مراعات نظير « و» در مصراع دوم: واوحاليه است در حالي كه
* عاكفان كعبه جلالش به تقصير عبادت معترف كه: ما عبدناك حق عبادتك و واصفان حليه جمالش به تحير منسوب كه ما عرفناك حق معرفتك.
كعبه جلال، حليه جمال: اضافه ي تشبيهي سجع: عبادتك و معرفتك سجع مطرف / عاكف، كعبه، عبادت: مراعات نظير / جلال، جمال: مراعات نظير
ما عبدناك حق عبادتك، ما عرفناك حق معرفتك: تضمين * با بيت از دست و زبان كه برآيد............... قرابت معنايي دارد .
منبع : sorosh-j.blogfa.com
ادبیات فارسی
درس اول:ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید
زبان و ادبيات فارسي متوسطه
زبان و ادبيات فارسي متوسطه ادبیات فارسی - سال سوم - درس اول
درس اول: ما همچنان در اول وصف تو مانده ايم- منت خداي را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت:
منت: نيكويي و احسان، مجازاً سپاس و شكر جمع آن: مِنَن
منت خداي را : «را» حرف اضافه در معني مخصوص براي الحمد لله
به شكر اندرش: دو حرف اضافه براي متمم آمده است. «ش» مضاف اليه
قربت، نعمت: سجع متوازي
طاعتش موجب قربت است: تلميح به آيه شريفه «واسجد واقترب»
و به شكر اندرش مزيد نعمت: تلميح به آيه شريفه «لئن شكرتم لازيدنكم» ابراهيم/ 7
- هر نفسي كه فرو مي رود ممد حيات است و چون بر مي آيد مفرح ذات. پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شكري واجب.
فرو مي رود، بر مي آيد: تضاد حيات، ذات: سجع
- از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش به در آيد
دست و زبان: مراعات نظير دست: مجازاً اعمال زبان: مجازاً گفتار
از دست و زبان كسي بر آمدن: كنايه از توانايي داشتن
- اعملوا آل داوود شكراً .... : تضمين
- باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده.باران رحمت: اضافه ي تشبيهي خوان نعمت: اضافه تشبيهي
رسيده، كشيده : سجع پاياني قرينه ها و ترصيع هم دارد (تمام واژه ها در قرينه دو به دو با هم سجع دارد)
تلميح به آيه ي: ربكم ذو رحمة واسعه انعام/147
باران رحمت بي حسابش همه را رسيده : الرحمن صفت رحمانيت خداوند
خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده : صفت منعم بودن
پرده ي ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه ي روزي به خطاي منكر نبرد.پرده ي ناموس: اضافه تشبيهي پرده دريدن: كنايه از رسوا كردن، فاش كردن راز
ندرد، نبرد: سجع
پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد : صفت ستارالعيوبي خداوند
وظيفه ي روزي به خطاي منكر نبرد : صفت رزّاق هو الرزّاق
- فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردين بگسترد و دايه ي ابر بهاري را فرموده تا بنات نبات در مهد زمين بپرورد.فراش باد صبا ، دايه ي ابر بهاري ، بنات نبات، مهد زمين هر چهار مورد اضافه تشبيهي هستند
فرش زمردين: استعاره از سبزه و چمن فراش، فرش،بگسترد: مراعات نظير
باد صبا، ابر بهار، نبات، زمين: مراعات نظير
دايه، بنات، مهد ، بپرورد: مراعات نظير
كل عبارت آرايه ي تشخيص دارد. بگسترد، بپرورد، سجع
مهد زمين: الم نجعل الارض مهادا(تلميح)
بنات نبات: جناس را: حرف اضافه«به»
- درختان را به خلعت نوروزي قباي سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربيع كلاه شكوفه بر سر نهاده.قباي سبز ورق، اطفال شاخ، كلاه شكوفه، اضافه تشبيهي هستند.
اطفال شاخ را: «را» فك اضافه : بر سر اطفال شاخ
قدوم موسم ربيع: تشخيص خلعت نوروزي و موسم ربيع: مراعات نظير
شاخ، درخت، ورق، شكوفه، نوروز، ربيع: مراعات نظير نوروز، خلعت، قبا: مراعات نظير
اطفال، كلاه، سر: مراعات نظير
بر، سر: جناس گرفته، نهاده: سجع
- عصاره تاكي به قدرت او شهد فايق شده و تخم خرمايي به تربيتش نخل باسق گشته:
نخل باسق: «والنخل باسقات»
فايق، باسق/ شده، گشته: سجع
عصاره تاك، شهد فايق/ تخم خرما، نخل باسق: مراعات نظير اشاره به صفت قادر بودن خداوند
ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارند تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوريهمه از بهر تو سرگشته وفرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبريابر و باد و مه و خورشيد و فلك: مراعات نظير مصراع تشخيص دارد تلميح به آيه شريفه ي: «و سخرلكم الشمس و القمر دائبين» (ابراهيم/33)
نان: مجازاً روزي ،غذا كف: مجازاً: دست
- در خبر است از سرور كائنات و مفخر موجودات و رحمت عالميان و صفوت آدميان و تتمه دور زمان محمد مصطفي- صلي ا... عليه و آله و سلم- تنسيق الصفاترحمت عالميان: تلميح به آيه شريفه ي: « و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين» (انبياء/ 7)
سرور، مفخر/ كائنات، موجودات/ رحمت، صفوت/ عالميان، آدميان: سجع
- قسيم، جسيم، نسيم، وسيم: جناس كل بيت: آرايه تنسيق الصفات
- كمال، جمال: جناس
- چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبان چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان
ديوار امت: اضافه تشبيهي
بيت اسلوب معادله دارد. تلميح به ماجراي حضرت نوح (ع)
نوح، بحر، كشتيبان: مراعات نظير را: حرف اضافه «براي»
- هر گه كه يكي از بندگان گنهكار پريشان روزگار، دست انابت به اميد اجابت به درگاه حق- جل و علا- بردارد ايزد تعالي در او نظر نكند. بازش بخواند باز اعراض كند بار ديگرش به تضرع و زاري بخواند ................... همي شرم دارم.
سجع: تضمين: «يا ملائكتي ..........»
دست انابت: ضافه ي غير تعلقي بازش، بار ديگرش: «ش: مفعول»
سجع هاي نزديك به هم را «تضمين المزدوج» گويند.
- كرم بين و لطف خداوندگار گنه بنده كرده است و او شرمسار
تلميح به «يا ملائكتي قد استحييت من عبدي .....»
او: مرجع ضمير خداوندگار. خداوندگار،بنده: مراعات نظير
كرم، لطف: مراعات نظير و در مصراع دوم: واو تقابل يا مقابله به معناي در مقابل
- عاكفان كعبه جلالش به تقصير عبادت معترف كه: ما عبدناك حق عبادتك و واصفان حليه جمالش به تحير منسوب كه ما عرفناك حق معرفتك.
كعبه جلال، حليه جمال: اضافه ي تشبيهي سجع
عاكف، كعبه، عبادت: مراعات نظير جلال، جمال: مراعات نظير
ما عبدناك حق عبادتك، ما عرفناك حق معرفتك: تضمين
- گر كسي وصف او ز من پرسد بي دل از بي نشان چه گويد باز
عاشقان كشتگان معشوقند بر نيايد ز كشتگان آوازبيت اول تلميح به «ان الله لا يوصف و لا يدرك»
بيت دوم تلميح به حديث «من عرف الله كلّ لسانه» كسي كه خدا را شناخت زبانش كند مي شود و نمي تواند چيزي بگويد. (جامع الصغير)
منبع : adabf.blogfa.com
شرح درس اول ادبیات 3 عمومی
* درس اول * تاریخ ادبیات : * گلستان سعدی : 1- نثری آهنگین و مسجع و روان دارد . 2- بیش از چهارصد جمله و بیت این کتاب در شمار امثال و حکم درآمده است .
شرح درس اول ادبیات 3 عمومی
* درس اول *
تاریخ ادبیات :* گلستان سعدی : 1- نثری آهنگین و مسجع و روان دارد . 2- بیش از چهارصد جمله و بیت این کتاب در شمار امثال و حکم درآمده است . 3- در هشت باب و در سال 656 نوشته شده است . ( بوستان یا سعدی نامه در ده باب و در سال 655 نوشته شده است . )* سعدی در گلستان در اوج بلاغت ( چیره زبانی . زبان آوری . شیوایی ) و قدرت از تجربه های خویش سخن می گوید .* سعدی در گلستان چشم اندازهای گوناگون زندگی و راه رسیدن به زندگی مطلوب و برتر را نشان می دهد .متن درس :
* ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم *
منّت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت .
منّت : احسان . مجازاً سپاس قربت : نزدیکی ( غربت : دوری ) مزید : افزونی . زیادی
عزّ و جل : گرامی و بزرگ است . * قربت و نعمت آرایه ی سجع می سازند .
* حرف « را » در منت خدای را ، حرف اضافه است به معنی « برای »
* فعل « است » در آخر عبارت به قرینه ی لفظی حذف شده است . ( مزید نعمت است . )
** سپاس مخصوص خداوند گرامی و بزرگی است که فرمان برداری از او سبب نزدیکی به او می شود و شکرگزاری از او باعث زیادی نعمت می شود .
هر نفسی که فرو می رود ، ممدّ حیات است و چون برمی آید ، مفرِّح ذات . پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب .ممدّ : مدد کننده . یاری رساننده مفرّح : شادی بخش . فرح انگیز نَفَس : دم . جمع آن انفاس است . حیات : زندگی * حیات و ذات سجع می سازند .
* فعل « است » در آخر عبارت به قرینه ی لفظی حذف شده است .
** هر نفسی که به درون می رود ( دَم ) یاری رساننده ی زندگی است و زمانی که بیرون می آید ( بازدم ) شادی بخش وجود است . بنابراین در هر نفسی دو نعمت وجود دارد و برای هر نعمتی هم شکرگزاری واجب است .
از دست و زبان که برآید کز عهده ی شکرش به درآید ؟* دست مجازاً اعمال و قدرت و زبان مجازاً گفتار
* از دست و زبان کسی برآمدن کنایه از « توانایی داشتن . از عهده برآمدن »
* حرف « که » در مصرع اول به معنی چه کسی ، ضمیر پرسشی است و در مصراع دوم حرف ربط وابسته ساز است .
* در این بیت استفهام انکاری وجود دارد یعنی پرسشی که جواب مثبت یا منفی را در خودش دارد .
* عهده : مسئولیت
** هیچ کس نمی تواند خداوند را آن چنان که شایسته است ، سپاس و شکر گوید .
اِعملوا آلَ داود َ شکراً و قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور .** ای خاندان داود شکرگزار باشید و عده ی کمی از بندگان من شکرگزارند .
بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آوردورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد
* تقصیر : کوتاهی ( در شکرگزاری و عبادت ) . کوتاهی کردن . گناه * ورنه : وگرنه
* قالب شعر قطعه است .
** همان بهتر است که بنده به خاطر کوتاهی کردن در عبادت و شکرگزاری ، از درگاه خداوند طلب آمرزش و بخشایش کند .
** وگرنه هیچ کس نمی تواند خداوند را آنگونه که سزاوار است ، شکرگزاری و عبادت کند .
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده .* بی حساب : بی اندازه * خوان : سفره * بی دریغ : بی مضایقه* باران رحمت : اضافه ی تشبیهی ؛ رحمت به باران تشبیه شده است .
* رسیده و کشیده آرایه ی سجع می سازند .
* خوان نعمت : اضافه ی تشبیهی ؛ نعمت به خوان تشبیه شده است .
* آرایه ی ترصیع وجود دارد ؛ چون بین تک تک کلمات دو عبارت بالا ، آرایه ی سجعی وجود دارد که هم وزن آنها یکی است و هم حرف آخر آنها . ( باران = خوان . رحمت = نعمت . بی حسابش = بی دریغش . همه را = همه جا . رسیده = کشیده )
** رحمت بی اندازه ی خداوند همانند بارانی به همه رسیده است و نعمت بی مضایقه ی خداوند همانند سفره ای همه جا گسترده است .
مفهوم : رحمت و نعمت خداوند شامل حال همه ی بندگان و موجودات می شود .
پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه ی روزی به خطای منکَر نبُرد .ناموس : آبرو . شرافت فاحش : آشکار . زشتوظیفه : مقرّری . مستمری . حقوق ماهیانه . دستمزد
مُنکَر : زشت ( منکِر : انکار کننده ) * پرده ی ناموس : اضافه ی تشبیهی
* وظیفه ی روزی : اضافه ی تشبیهی * پرده دریدن : کنایه از آشکار کردن . فاش کردن راز . رسوا کردن * ندرد و نبرد : سجع
* جمله ی اول نشانگر صفت ستار العیوب بودن خداوند است و جمله ی دوم بیانگر صفت بخشنده و رزّاق بودن خداوند است .
**آبروی بندگان را به خاطر گناه آشکارشان نمی ریزد و رزق و روزی مقرّرشان را به خاطر خطای زشت آنها قطع نمی کند .
فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدین بگسترد و دایه ی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد .فرّاش : فرش گستر . گسترنده ی فرش باد صبا : بادی است که از سمت مشرق می وزد .
زمرّدین : صفت نسبی است ؛ منسوب به زمرّد دایه : شیر دهنده . پرستار
بنات : جِ بنت . دختران نبات : گیاه ( جمع آن نباتات است ) مهد : گهواره
* فرّاش باد صبا . دایه ی ابر بهاری . بنات نبات . مهد زمین : اضافه ی تشبیهی هستند . ( یعنی باد صبا همچون فراش ؛ ابر بهاری همچون دایه ؛ نبات همچون بنات و زمین همچون مهد است . )
* فرش زمردین : استعاره از سبزه ها و چمن و گیاهان ( استعاره مصرحه )
* آرایه ی تشخیص در این عبارات نمایان است . ( چون پهن کردن فرش به باد صبا و پرورش دادن گیاه و نبات به ابر بهاری نسبت داده شده است ؛ در حالی که اینها از ویژگی های انسان است که به غیر انسان نسبت داده شده است . ) ( در ضمن هر تشخیصی ، نوعی استعاره مکنیه نیز هست . )
* بگسترد و بپرورد : سجع * بنات و نبات : جناس ناقص
** خداوند به باد صبا دستور داده تا گلها و سبزه ها را شکوفا و سرسبز کند و به ابر بهاری نیز دستور داده تا گیاهان را در زمین پرورش دهد .
درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهادهخلعت : جامه ی دوخته که بزرگی به کسی بخشد . مجازاً هدیه و بخشش
منبع : neveshtestan.blogfa.com