جلال

جلال



مهدی

بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

جلال را از این سایت دریافت کنید.

جلال آل احمد

جلال آل احمد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جلال آل احمد

جلال آل احمد در سال ١٣۴٨

نام در زمان تولد سید جلال‌الدین سادات آل احمد

زادهٔ ۱۱ آذر ۱۳۰۲ تهران، ایران

درگذشت ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ (۴۵ سال)

اَسالِم، گیلان، ایران

مدفن مسجد فیروزآبادی، شهر ری

پیشه نویسنده، مترجم، منتقد، دبیر

مکتب رئالیسم

همسر(ها) سیمین دانشور

والدین سیداحمد طالقانی

امضاء

سید جلال‌الدین سادات آل احمد (۱۱ آذر ۱۳۰۲ – ۱۸ شهریور ۱۳۴۸) روشنفکر سوسیالیست،[۱] نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی بود. وی همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت.

سرگذشت[ویرایش]

سیداحمد حسینی طالقانی پدر جلال آل احمد

جلال در دوران تحصیل در دبیرستان

جلال آل احمد و دوستش رضا زنجانی در دوران عضویت در حزب توده

جلال در یکی از سفرها به یکی از نقاط دوردست ایران با پوشش و ظاهر محلی مردمان آن منطقه

جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به‌دنیا آمد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود.[۲] خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت.[۳] پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهٔ درس‌خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.

دارالفنون هم‌کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کارِ ساعت‌سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم‌فروشی و از این قبیل و شب‌ها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»، یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگهٔ وجودم…

— جلال آل احمد

در دوران نوجوانی، وی تحت‌تأثیر تربیت مذهبی در خانواده‌اش بوده‌است. تمام اطرافیان وی همچون پدر، برادر و پدربزرگش از طبقهٔ روحانیان بوده‌اند. چنان‌که گفته شده پدرش در تربیت مذهبی وی بسیار جدی بوده‌است. آل احمد در بیست‌سالگی به‌دلیل درخواست پدرش، راهی نجف می‌شود تا درس طلبگی بیاموزد و به‌نوعی راه پدرش را ادامه دهد. در سال‌های آخر دبیرستان بود که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شد و همین مقدمه‌ای شد برای پیوستن وی به حزب توده.[۴] پس از پایان دبیرستان، پدر او را نجف نزد برادر بزرگش سید محمدتقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود، به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت؛ اما در نجف ماندگار شد؛ ولی پس از سه ماه به تهران بازگشت. به‌گفتهٔ برخی نویسندگان، وی در بازگشت از نجف در خصوص بسیاری از احکام شیعیان دستخوش دودلی و شک شده بود.[۵]

شخص من که نویسندهٔ این کلمات است در خانوادهٔ روحانی خود، همان وقت لامذهب اعلام شده، دیگر مهر نماز زیر پیشانی نمی‌گذاشت. در نظر خودِ من که چنین می‌کردم، بر مهرِ گلی نمازخواندن نوعی بت‌پرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کرده‌است؛ ولی در نظر پدرم آغاز لامذهبی بود و تصدیق می‌کنید که وقتی لامذهبی به این آسانی به‌چنگ آمد، به‌خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق می‌دهد که تا به آخر براندش.

— جلال آل احمد

به‌سبب کشش او به جریان روشنفکری، پدرش او را از خانه بیرون کرد. این روگردانی دو دلیل عمده داشت: یکی پشت‌کردن به روحانیت و دیگری پیوستن به جریان توده؛ ولی او هنوز گرایش مذهبی داشته‌است. هیچ قرینه‌ای موجود نیست که وی پس از پیوستن به حزب توده، از مذهب به‌طورکلی کناره‌گیری کرده باشد.[۶]

در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل گشت. او تحصیل را در دورهٔ دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد؛ اما در اواخر تحصیل از ادامهٔ آن صرف‌نظر کرد.[۷][۸] نخستین مجموعهٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به‌جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم‌شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. البته چون اطلاعات او از زبان فرانسه گسترده نبود، پیوسته در کار ترجمه از دوستانی مانند علی‌اصغر خبره‌زاده، پرویز داریوش و منوچهر هزارخانی کمک می‌گرفت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و درعین‌حال عصبی و پرخاشگر که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» یا داستان زندگی‌نامهٔ «سنگی بر گوری» می‌توان دید. در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را هم‌زمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به‌قول خودش ناچار به سکوت شد که البته سکوتی به‌معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن بود.

... و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانشیار رشتهٔ زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان و درحقیقت نوعی یار و یاور قلم که اگر او نبود چه‌بسا خزعبلات که به این قلم درآمده بود. (و مگر درنیامده؟) از ۱۳۲۹ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد….

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : fa.wikipedia.org

جلال آل احمد

خرید و دانلود کتاب های صوتی و الکترونیکی اثر جلال آل‌احمد. مجموعه ای از بهترین آثار جلال آل‌احمد در اپلیکیشن و سایت فیدیبو.

جلال آل احمد | بیوگرافی کامل و دانلود کتاب های او

جلال آل احمد | بیوگرافی کامل و دانلود کتاب های او جلال آل احمد که بود؟

«جلال آل احمد» نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی آذر سال 1302 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدرش از روحانیان آن زمان و مخالف تحصیل پسرش در دبیرستان بود. او برخلاف عقیده‌ی خانواده‌اش به مدرسه‌ی دارالفنون رفت و توانست دیپلم بگیرد. او در جوانی با «احمد کسروی»، تاریخ‌دان ایرانی و «محمدحسن شریعت سنگلجی» آشنا شد و به خواست پدرش برای تحصیل در علوم دینی به نجف سفر کرد. او مدت سه ماه را در نجف همراه برادرش زندگی کرد و با تفاوت‌های اساسی در تفکراتش نسبت به دین و مسائل اجتماعی به ایران بازگشت. او در آن زمان به حزب توده پیوست و به این دلیل از سوی خانواده طرد شد.

«جلال آل احمد» تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران را آغاز کرد و تا مقطع دکترا آن را ادامه داد. او در این دوران مجموعه‌ی «دیدوبازدید» را منتشر کرد که شامل داستان‌های «دیدوبازدید عید»، «گنج‏»، «زیارت»،‏ «افطار بی‌‏موقع»، «گلدان چینی»،‏ «تابوت»، «شمع قدی»، «تجهیز ملّت»،‏ «پستچی‏»، «معرکه»، «ای لامسبا!» و «دو مرده‏» بود. این داستان‌ها روایت زندگی مردمان آن زمان هستند و نویسنده با زبانی طنز، مسائل اجتماعی و رفتارهای سنتی جامعه‌ی آن زمان را روایت و نقد می‌کند. او در دهه‌ی بیست و سی علاوه برنوشتن داستان‌هایش پژوهش و ترجمه‌ی آثار بین‌الملل را نیز آغاز کرد. او با روزنامه‌ها و نشریات مختلفی همکاری داشت و با نثر توانایش بر جامعه‌ی روشن‌فکر آن زمان تاثیر گذاشت.

«جلال آل احمد»، نویسنده‌ی تأثیرگذار معاصر ایران در عرصه‌ی سیاست نیز فعالیت داشت. او با پیوند تنگاتنگ ادبیات و سیاست وارد صحنه‌ی پرآشوب اجتماعی آن دوران شد. او سال 1326 دومین اثرش، «از رنجی که می‌بریم» را منتشر کرد که شامل هفت داستان کوتاه است. این نویسنده طی داستان‌های این کتاب وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی آن زمان را نشان داد و مسائل اجتماعی را به تصویر کشید. او در همین زمان از حزب توده کنار کشید و در سال 1327 با «سیمین دانشور»، اولین زن داستان‌نویس ایرانی آشنا شد. آن‌ها پس از  دو سال باوجود مخالفت‌های خانواده‌ی «جلال آل احمد» با یکدیگر ازدواج کردند. «سیمین دانشور» تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود و به داستان‌نویسی و ترجمه‌ی آثار مشغول بود. او آثار «جلال آل احمد» را همواره مطالعه‌ می‌کرد و باعث آرامش روحی و روانی او پس از فراز و نشیب‌های خانوادگی و اجتماعی‌اش شد. «جلال آل احمد»، در همین سال «قمارباز» را اثر «فیودور داستایِفسکی» را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرد.

«جلال آل احمد» در پایان دهه‌ی سی به طرفداری از «محمد مصدق»، سیاست‌مدار و حقوق‌دان فعال درزمینه‌ی ملی شدن صنعت نفت سخنرانی کرد. او در این دوران علاوه بر فعالیت‌های سیاسی‌اش در جبهه‌ی ملی، ترجمه‌ی آثار فرانسوی را نیز آغاز کرد. او جامعه‌ی ادبیات ایران را با نویسندگان بین‌الملل آشنا کرد و آثار افرادی همچون «آندره ژید» و «ژان پل سارتر» را به فارسی ترجمه کرد. اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران ایران بر سرنوشت و قلم نویسندگان آن دوره بسیار تأثیرگذار بود، خفقان و آشوب اجتماعی درون‌مایه‌ی داستان‌های آن زمان شد. «جلال آل احمد» دو اثر «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» را در سال 1337نوشت و بار دیگر جامعه‌ی اطرافش را در قالب داستان روایت کرد. او پس از این دو اثر، کتاب «غرب‌زدگی» را نگاشت و که توجه «سید روح‌الله خمینی» را به خود جلب کرد. «جلال آل احمد» به همراه «علی‌اکبر کنی پور»، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی به مکه سفر کرد و داستان سفرش را در سفرنامه‌ی «خسی در میقات» منتشر کرد.

«جلال آل احمد» به همراه همسرش در دهه‌ی سی چند ماه به اروپا سفر و از فرانسه و ایتالیا بازدید کردند. در این سفر «سیمین دانشور» در دانشگاه بیروت سخنرانی کرد و آ‌ن‌ها با هنر و سینمای این کشورها بیشتر آشنا شدند. در این سال‌ها «بهمن محصص»، نقاش و مترجم مشهور ایرانی اثر «صندلی‌ها» از اوژن یونسکو را به فارسی ترجمه کرده بود و به «جلال آل احمد» هم پیشنهاد ترجمه‌ی آثار این نویسنده را داد. او نمایشنامه‌ی «کرگدن» را که در سال 1959 منتشرشده بود را به فارسی ترجمه کرد که «انتشارات مجید» این اثر را اولین بار در سال 1376 منتشر کرد.

«جلال آل احمد» ادامه‌دهنده‌ی راه «محمدعلی جمال‌زاده» و «صادق هدایت» بود و خود بر قلم «نادر ابراهیمی» و «غلامحسین ساعدی» تأثیر گذاشت. او در 18 شهریور 1348 در چهل‌وپنج‌سالگی به گفته‌ی همسرش براثر مصرف بی‌رویه‌ی نوشیدنی الکلی درگذشت درحالی‌که گروهی ازجمله برادرش «شمس آل احمد» بر این باور بودند او به دست ساواک کشته شد. او وصیت کرده بود جسدش را در اختیار دانشجویان برای تشریح قرار دهند که این کار صورت نگرفت و او را در شهرری به خاک سپردند. هم‌اکنون منزل شخصی او و «سیمین دانشور» که در اسفند سال 1390 درگذشت به موزه‌ی «سیمین و جلال» تبدیل‌شده است. نامه‌های این دو نویسنده‌ی فاخر و تأثیرگذار به یکدیگر در سه جلد به همت «مسعود جعفری جزی‌» گردآوری‌شده است که نامه‌های آن‌ها را هنگامی‌که «سیمین دانشور» برای تحصیل به آمریکا رفته بود را پوشش می‌دهد. کتاب «سنگی برگوری» نیز اتوبیوگرافی‌ «جلال» است که روایت بخشی از زندگی‌اش است.

کتاب صوتی مدیر مدرسه

جلال آل‌احمد

کتاب صوتی سنگی بر گوری

جلال آل‌احمد

کتاب صوتی نفرین زمین

جلال آل‌احمد

کتاب صوتی دید و بازدید

جلال آل‌احمد

کتاب صوتی اورازان جلال آل‌احمد

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : fidibo.com

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب