انشا در مورد روزی که ادم برفی درست کردم



مهدی

بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

انشا در مورد روزی که ادم برفی درست کردم را از این سایت دریافت کنید.

انشا روزی که آدم برفی درست کردم صفحه 21 کتاب نگارش فارسی پنجم

انشا روزی که آدم برفی درست کردم صفحه 21 کتاب نگارش فارسی پنجم را از این سایت دریافت کنید.

انشا روزی که آدم برفی درست کردم صفحه 21 کتاب نگارش فارسی پنجم

دسته بندی : نکس لود مطالب سایت

نويسنده

عالی ????

م

خیلی عالی????????

نویسنده

عالی

نرگس

به نظر من که عالییییییییییییییییهههههه.. عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

✌????

????????

انشا صفحه ۲۱ کتاب نگارش فارسی پایه کلاس پنجم دبستان ابتدایی درباره درمورد خاطره روزی که آدم برفی درست کردم از سایت نکس لود دریافت کنید.

انشا روزی که آدم برفی درست کردم نگارش پنجم

روزی که آدم برفی درست کردم کنار پنجره اتاق ایستاده بودم برف تازه شروع به باریدن کرده بود دانه های زیبای برف که گاه بر روی شیشه پنجره اتاق میچسبید با اشکال بسیار زیبای هندسی بسیارجالب بود آرزو می کردم کاش این اشکال زیبا بزودی ذوب نمی شد کاش این دانه ها واقعاً بلوری و یا حتی از نقره و طلا بودند در این فکرها بودم که مادرم صدایم کرد باید شام می خوردم و زود می خوابیدم.

صبح با صدای مادرم بیدار شدم با عجله کنار پنجره رفتم باور نمیکردم ماشین پدرم تقریباً زیر برف پنهان شده بود و یک خبر خوشحال کننده تعطیلی مدارس بود با مادر و خواهر کوچکترم به پارک نزدیک خانه رفتیم مردم با شور خاصی در حال درست کردن آدم برفی بودند من و مادرم با خواهر کوچکترم هم شروع به درست کردن آدم برفی کردیم کلاه تابستانی خواهرم را بر روی سرش گذاشتیم آدم برفی ما خیلی زیبا شده بود شکل یک دختری شده بود که کلاه آفتاب گیر دارد این اولین آدم برفی بود که به دست من و مادرم ساخته شد.

نویسنده :‌ روزی که آدم برفی درست کردم روزی بود که من تازه درس خواندنم را شروع کرده که روزی بی نظیری بود که من از پشت پنجره به بیرون نگاه می کردم که مثل دانه های کریستالی به زمین می ریخت.

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟

بله خیر ناشناس 3 روز قبل -2

مخالف و هم خانواده باشه خوب میشه

عرفان 9 ماه قبل 2 خيلى خيلى عالى بود کیمیا 9 ماه قبل 3 عالی بود ممنون ناشناس 10 ماه قبل 2

چنار و کروبن صفحه ۳۰

ناشناس 10 ماه قبل 2 خیلی خوب بود نرگس 10 ماه قبل 8

به نظر من که عالییییییییییییییییهههههه.. عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

4 حنانه 10 ماه قبل

نظر من هم این شماست ولی کمی بیشتر از عاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییئییییییییییی شماست????????????????????????

نویسنده 10 ماه قبل 3

من خیلی آدم برفی دوست دارم

2 ندا 10 ماه قبل عالی ???????????? نویسنده 10 ماه قبل 8 عالی 7 فقط خدا 10 ماه قبل خیلی زیبا بود ممنون

خیلی خوب بوده کوثر کاظمی

10 ماه قبل 5 خیلی خوب بوده 0 سجاد 10 ماه قبل

عالی بهترین انشاء بود

نویسنده 10 ماه قبل 5 زیبا بود ✌???? 10 ماه قبل 7 ???????? م 10 ماه قبل 9 خیلی عالی???????? نويسنده 10 ماه قبل 11 عالی ???? نرگس جون 10 ماه قبل 5

عاللئییییییئیی بود شگفت انگیز بود

نویسنده 10 ماه قبل 4

روزی که آدم برفی درست کردم روزی بود که من تازه درس خواندنم را شروع کرده که روزی بی نظیری بود که من از پشت پنجره به بیرون نگاه می کردم که مثل دانه های کریستالی به زمین می ریخت

نادیا 10 ماه قبل 6

عالی????????خیلی خوبه عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی????

ناشناس 10 ماه قبل 4 عالی ناشناس 10 ماه قبل 2 زیبابود یگانه نیتی 10 ماه قبل 5

انشا واقعا عالی بود خوشم امد

0 ناشناس 10 ماه قبل عالی نویسنده 10 ماه قبل 0

و من خییلی خوشحال بودم چون من فصل زمستان را خیلی دوست دارم و منتظر میمانم تا فصل زمستان برسد

غزل 10 ماه قبل 2

عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییی

نویسنده 10 ماه قبل 5

این حص باشکوه ممکن است آوازه یک راه تازه ای باشد .مثل تمامی فصل ها ولی فصل زمستان باشکو ه ترین فصل سال است

زینب 10 ماه قبل 2

خیلی ممنونم زیبا بود

نویسنده 10 ماه قبل -2

کریستال هایی که مثل آینه هستند

نویسنده 10 ماه قبل -1 ???? نویسنده 10 ماه قبل -1 حخخخخخ نویسنده 10 ماه قبل 2 گاو نر 2 همتا 10 ماه قبل

خیلی بی ادبی من واقعا از طرف ایشون از نویسنده عذر خواهی می کنم

2 اوا 10 ماه قبل

سلامببخشید سواا می کنم هااما اسمتو چیه

2 اوا 10 ماه قبل

سلامببخشید سوال می کنم هااما اسمتو چیه

2 نویسنده 10 ماه قبل

آن روز بهترین روز زندگی من بود و بهترین آدم برفی که به همراه مادرم وخواهرم ساخته بودم

ساحل 10 ماه قبل 1

عالی بود از نویسنده ی این متن ممنونم????????????

شهرزاد 10 ماه قبل 2

با بخش خبر خوش حال کننده تعطیلی مدارس بسیار موافقم????????????????

3 شهرزاد 10 ماه قبل

با بخش خبر خوش حال کننده تعطیلی مدارس بسیار موافقم????????????????

رستا 10 ماه قبل 4

خانم نویسنده شما توی کدوم شهر زندگی می کنید

نویسنده 10 ماه قبل 2

عالی بود خیلی خوب بود داستان عالی بود ساحل همایی

نویسنده 10 ماه قبل 3

من امروز می خواهم آدم برفی

نویسنده 10 ماه قبل 5 بیست 1 تانیا میرزایی 10 ماه قبل عالی بودش نویسنده 10 ماه قبل 2 عااالی بود نویسنده 10 ماه قبل 3 من نویسنده 10 ماه قبل -2

ما در ان روز خیلی خوش گذرانی کردیم

نویسنده 10 ماه قبل

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : nexload.ir

انشا درباره روزی که آدم برفی درست کردم

انشا درباره روزی که آدم برفی درست کردم

انشا درباره روزی که آدم برفی درست کردم

از میان تمام روز هایی که من آدم برفی درست کرده ام یک روز همیشه در ذهنم ماندگار است و هرگز آن روز را فراموش نمی کنم، آن روز، روزی بود که اولین آدم برفی عمرم را درست کردم، یک روز از روز های سرد و زیبای زمستان که من بیش تر از قبل معنای زیبای برف را درک کردم.

از اتاقم که بیرون آمدم مادرم همه ی پرده ها را کنار زده بود و من زمانی که برف ها را در حالی که با عجله به پایین می ریختند دیدم خواب از سرم پرید، کنار پنجره رفتم و حیاط را تماشا کردم انگار زمان زیادی از بارش برف نگذشته بود چون برف زیادی روی زمین جمع نشده بود.

اصرار های من برای بیرون رفتن و درست کردن آدم برفی شروع شد اما مادرم هر بار از من می خواست صبر کنم تا برف بیش تری جمع شود تا بتوانیم آدم برفی بزرگی درست کنیم.

چاره ای جز قبول کردن حرف مادرم نداشتم، هر چقدر می خواستم خودم را سرگرم کنم تا زمان بگذرد زیاد موفق نمی شدم و دائم پشت پنجره می رفتم و سرک می کشیدم و در دلم دعا می کردم تا برف آن قدر تند و سریع ببارد تا بتوانیم زود تر بیرون برویم.

بالاخره انتظار من تمام شد و مادرم خواست تا لباس هایم را بپوشم، فریادی از شادی کشیدم و به اتاقم رفتم و در چشم به هم زدنی لباس پوشیدم وقتی بیرون آمدم شال گردن و کلاه سال قبلم را در دست مادرم دیدم و فهمیدم که آن ها را برای آدم برفی برداشته است.

به پشت بام خانه مان رفتیم و جایی را برای درست کردن آدم برفی در نظر گرفتیم و شروع کردیم به آوردن برف و گذاشتن آن ها روی هم برای درست کردن تن آدم برفی مان.

تن چاق آدم برفی مان را درست کردیم و حالا نوبت سرش بود، با هم برف ها را به شکل توپی در آوردیم و مادرم آن را روی تن آدم برفی گذاشت و بعد شال گردن مرا دور گردنش پیچید و با خنده ای یک هویج و دو تا دکمه ی سیاه بزرگ از کلاه بیرون آورد، دکمه ها را جای چشمان آدم برفی و هویج را به جای بینی اش گذاشت و آدم برفی ما کامل شد.

آن روز ما چند عکس یادگاری با آدم برفی چاق مان گرفتیم که هنوز آن عکس ها را دارم.

بعد از آن روز من آدم برفی های زیادی را با دوستان و پدر مادرم در پارک، مدرسه ، کوه و …درست کردم و خیلی هم به من خوش گذشته است اما آن روز را که من بیش تر با دانه های زیبای برف آشنا شدم و آن آدم برفی چاق را هیچ وقت از یاد نمی برم.

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : www.coca.ir

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب