مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
عناصر داستان را از این سایت دریافت کنید.
عناصر داستان
عناصر داستان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع، با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد.
عناصر داستان اجزای بنیادین تشکیل دهندهٔ داستان هستند. میان اهل فن و نویسندگان در مورد تعداد و ترکیب عناصر بنیادین داستان اتفاق نظر وجود ندارد. به عنوان مثال:داستان دربردارندهٔ چند عنصر اصلی است: پیرنگ، شخصیت، معنا، روایت و زاویهٔ دیدشده است(Morrell 2006, p. ۱۵۱).
یک تصویر میتواند بیانگر تمام عناصر داستان باشد: درونمایه (زمینه)، شخصیت، کِشمَکِش، صحنه، سَبک(سبک داستانی) و … (Writer's Digest Handbook of Novel Writing 1992, p. ۱۶۰).
نویسنده با افزودن عناصری نظیر شخصیت، گفتگو و صحنه به پیرنگ داستانش رنگ و بوی شخصی میدهد. (Bell 2004, p. ۱۶)
در چارچوب داستان چند عنصر مهم داستانی قرار میگیرند: شخصیت، کنش و کشمکش. (Evanovich 2006, p. ۸۳)
به نظر من زاویه دید یکی از بنیادیترین عناصر هنر داستاننویسی است. (Selgin 2007, p. ۴۱)
برای نگارش یک داستان موفق باید درک درستی از عناصر بنیادین داستانگویی داشت، نظیر زاویه دید، گفتگو و صحنه. (Evanovich 2006, p. ۳۹).
پیرنگ[ویرایش]
پیرنگ، یا خط داستانی، اغلب به عنوان یکی از عناصر بنیادین ادبیات داستانی برشمرده میشود. پیرنگ عبارتاست از ساخت و پرداخت کنشهای یک داستان. در سطح خرد، پیرنگ مجموعهایست که آن را با نموداری کمان شکل با خطوط زیگزاگی برای نمایش اوج و فرود کنش داستان ترسیم میکنند. در سطح میانه، ساختار پیرنگ متشکل است از صحنه و پایانبندی. صحنه واحدی از درام است که در آن کنش واقع میشود. سپس، نوعی تحول یا گذار از موقعیت فعلی صورت میگیرد و در پی آن پایانبندی میآید: جمعبندی و پیامد داستان.
مقدمهچینی[ویرایش]
مقدمهچینی به معنای خلق موقعیت داستانی اولیه است. دراین مرحله صحنه به شیوههای گوناگون طراحی میشود، شخصیتها معرفی میشوند، و کشمکش آغاز میشود. برای مثال:
شبی تاریک و طوفانی بود. بیوهٔ جوان به مرد غریبه که از سر و رویش آب میچکید و کف آشپزخانهٔ زن را خیس میکرد، خیره شد. زن گفت: «به شما گفتم شوهرم خانه نیست.» مرد به پهنای صورت لبخند زد، در را پشت سرش بست و گفت: «به من چیزی بگویید که نمیدانم.»
پیشآگاهی[ویرایش]
پیشآگاهی، تکنیکی است که نویسنده به کار میبندد تا سرنخهایی را در اختیار خواننده قرار دهد. خواننده با استفاده از این سرنخها میتواند آنچه را که قرار است بعدتر در داستان اتفاق بیفتد پیشبینی کند. به عبارت دیگر، نویسنده به نکات ظریفی اشاره میکند که از رویدادهای آتی پیرنگ خبرمیدهند و بعداً در داستان به کار میآیند.
کنش صعودی[ویرایش]
کنش صعودی، عنصر روایی یک اثر داستانیست که از پس مقدمهچینی میآید و به نقطه اوج داستان میانجامد. کنش صعودی معمولاً به منظور ایجاد تعلیق تا رسیدن به نقطهٔ اوج به کار میرود و نباید آن را با میانهٔ داستان اشتباه کرد. هر آنچه بعد از نقطهٔ اوج میآید را کنش فرودی مینامند.
در یک اثر داستانی، نقطهٔ اوج جایی است که قهرمان با جدیترن چالش خود مواجه میشود. چالشی که اجتنابناپذیر است و بیم آن میرود که به شکست قهرمان بینجامد. نقطهٔ اوج برای مخاطب غافلگیرکننده است و او را وامیدارد داستان را با اشتیاق تا پایان دنبال کند. نقطهٔ اوج اغلب از سه بخش تشکل شدهاست. شخصیت دچار تغییر میشود، چیزی در مورد خودش یا یک شخصیت دیگر کشف میکند و مضمون داستان آشکار میشود.
کنش نزولی[ویرایش]
کنش نزولی معمولاً در تراژدیها و داستانهای کوتاه دیده میشود. کنش نزولی پس از اوج میآید و تأثیرات آن را نمایش میدهد و در نهایت به پایانبندی یا عاقبت داستان (که گاه فاجعهبار است) میانجامد. داستان پایان مییابد و مخاطب اتفاقی که در اوج داستان رخ داده و پیامدهای آن را درک میکند.
نتیجه[ویرایش]
پس از اوج، کشمکش داستان به نتیجهٔ نهایی خود میرسد. ممکن است یک تعلیق نهایی وجود داشته باشد که مخاطب را دربارهٔ پایان داستان در تردید بگذارد.
کشمکش[ویرایش]
کشمکش عنصری ضروری در ادبیات داستانیست و به معنای چالشی است که قهرمان با آن روبهرو میشود و در تمام گونههای ادبیات کاربرد دارد. انواع کشمکش را بر اساس ویژگیهای قهرمان و ضدقهرمان معمولاً به این شکل طبقهبندی میکنند:
انواع کشمکش (درگیری)[ویرایش]
اغلب کشمکش را به پنج گونهٔ اصلی تقسیم میکنند. در دوران مدرن فرد علیه ماشین یا فرد علیه تکنولوژی هم به این طبقهبندی افزوده شدهاست.
فرد علیه خودفرد علیه فردفرد علیه جامعهفرد علیه طبیعتفرد علیه فراطبیعتفرد علیه ماشین/تکنولوژیشخصیت[ویرایش]
شخصیتپردازی را یکی از عناصر بنیادین داستان میدانند. شخصیت در داستان مشارکت میکند، معمولاً یک انسان است و هویت و ویژگیهای گوناگونی دارد که از بطن داستان برآمده است. گونههای مختلف شخصیتهای داستانی از این قرارند:
شخصیت راوی: شخصیتی است که مخاطب ، داستان را از زاویه دید او تجربه میکند، با او همدردی میکند و از او طرفداری میکند، از این رو شخصیت اصلی داستان است.قهرمان: شخصیتی است که کنش داستان را پیش میبرد و انتظار میرود به هدف غایی داستان نائل شود. در شیوهٔ داستانگویی غربی، قهرمان عموماً شخصیت اصلی داستان است.ضدقهرمان: شخصیتی است که در برابر قهرمان قد علم میکند.شخصیت ایستا: شخصیتی است که در روند داستان دچار تغییر محسوسی نمیشود.شخصیت پویا: شخصیتی است که در روند داستان دستخوش تغییرات شخصیتی میشود.شخصیت متضاد: شخصیتی است که از نظر خصوصیات درست در نقطهٔ مقابل قهرمان قرار دارد و شخصیت و ویژگیهای قهرمان را آشکار میکند.شخصیت مکمل: شخصیتی که در داستان نقشی ایفا میکند اما نقش او چندان عمده نیست.شخصیت فرعی: شخصیتی است که نقش کوچکی در داستان دارد.شیوههای پرداخت شخصیت[ویرایش]
ویژگیهای ظاهری: ظاهر بیرونی شخصیت توصیف میشود تا خواننده بتواند او را بشناسد.
گفتگوها: شخصیت چه میگوید و چطور میگوید.
کنشها: کارهایی که شخصیت انجام میدهد و چگونگی انجام آنها
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
عناصر داستان چیست
پس از آشنایی با داستان، باید بدانیم که هر داستانی دارای عناصر داستان تشکیل دهنده ای است و با هماهنگی بین این عناصر داستان است که یک داستان خوب، شکل می گیرد.
ادبیات داستانی
عناصر داستان
توسط Drabdollahi آخرین بروزرسانی آذر ۱۱, ۱۴۰۰
4,123اشتراک گذاریعناصر داستان چیست:
پس از آشنایی با داستان، بهتر است بدانیم که هر داستانی دارای عناصر داستان تشکیل دهنده ای است و با هماهنگی بین این عناصر داستان است که یک داستان خوب، شکل می گیرد.
عناصر تشکیل دهنده داستان عبارتند از:
طرح داستان پیرنگ صحنه داستان شخصیت ها گفت و گو زاویه دید عنوان داستان.
در اینجا به توضیح هر یک از عناصر داستان می پردازیم:
@[email protected]#=img=#
معرفی عنوان داستان:
عنوان، همان نام داستان است. عنوان داستان باید ساده، کوتاه و تازه باشد و نظر خواننده را به خود جلب کند. عنوان داستان نباید تکراری باشد و به گونه ای بازگوکنندۀ موضوع داستان باشد یا به موضوع آن اشاره داشته باشد. در انتخاب عنوان، می توان از کلمات و ترکیبات ادبی و استعاری که به موضوع داستان اشاره داشته باشد، استفاده کرد.
***توضیح طرح داستان:
نقشۀ کار و یا چهارچوب داستان را طرح داستان گویند. داستان قبل از هر چیز، به طرح قوی و بکر نیاز دارد. طرح داستان، نباید قدیمی و واضح باشد که خواننده مطالب را با حدس زدن دریابد.
***پیرنگ داستان چیست:
پیرنگ، حادثه های داستان را بر اساس رابطۀ علت و معلولی تنظیم و مرتب می کند و طبق خواست نویسنده، آغاز و میانه و پایان آن را تعیین می کند، تا درونمایۀ داستان را نمایش دهد.
***صحنه داستان چیست:
صحنۀ داستان، محلی است که وقایع داستان در آن اتفاق می افتد. صحنۀ داستان باید جدید باشد و فضای داستان متناسب با زمان وقوع آن باشد.
***معرفی شخصیت داستان:
انتخاب اشخاص داستان، تا حد زیادی بستگی به نوع داستان دارد. هر داستان خوب، دارای یک شخصیت اصلی است و علاوه بر شخصیت اصلی، ممکن است که یک یا چند شخصیت دیگر هم در داستان بیایند که آنها را شخصیت فرعی می گویند.
***معرفی گفت و گو در داستان:
گفت و گو یکی از عناصر مهم داستان است. گفت و گو روح داستان است. کلمات و جملات و عبارات داستان باید طوری انتخاب شوند که خصوصیات فردی و اجتماعی اشخاص را آشکار سازد و داستان را جلو ببرد و خواننده را در جریان محیط داستان قرار دهد.
***زاویه دید داستان را توضیح دهید:
داستان را کسی مثل نقال برای ما روایت میکند که راوی داستان نام دارد. راوی به شیوه های مختلفی داستان را بازگو می کند که به این شیوه ها «زاویۀ دید» می گویند. برای گفتن داستان، دو طریق مناسب وجود دارد: زاویۀ دید اول شخص مفرد و زاویۀ دید سوم شخص مفرد.
***زاویه دید سوم شخص مفرد چیست:
در روش زاویه دید سوم شخص مفرد، نویسنده خود را خارج از صحنۀ داستان نگه می دارد و جریان وقایع داستان را برای خواننده گزارش می کند. به عبارت دیگر، در شیوۀ زاویه دید سوم شخص، راوی از شخصیت های داستان نیست. این روش در بیشتر داستان ها کاربرد دارد و از سایر روش ها بهتر است.
***زاویه دید اول شخص مفرد چیست:
در روش زاویۀ دید اول شخص، نویسنده به عنوان یکی از شخصیت های داستان که در وقایع شرکت دارد و معمولاً شخصیت اصلی داستان است، داستان را برای خواننده بیان می کند.
***اگر نظر و یا سوالی دربارهی عناصر داستان دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.4,123اشتراک گذاریFacebook Twitter Google+
منبع مطلب : adababad.ir