مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
تاریخ ادبیات چیست را از این سایت دریافت کنید.
تاریخ ادبیات فارسی
معنی تاریخ ادبیات فارسی - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
تاریخ ادبیات فارسی
دانشنامه عمومی
تاریخ ادبیات فارسی به بررسی تاریخی و جریان شناسی ادبیات زبان فارسی می پردازد. ادبیات فارسی پس از اسلام تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتاب های قدیمی در موضوع های غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی جای گرفته اند.
رابعه قزداری پروین اعتصامی
آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران بزرگ فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی همچون فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره های شناخته شده ادبیات معاصر پارسی در جهان می توان به صادق هدایت، محمدعلی جمال زاده، هوشنگ گلشیری و جلال آل احمد در ادبیات داستانی و شهریار، نیمایوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری در چامه (شعر) اشاره کرد.
ادبیات در ایران پیش از اسلام به سروده های اوستا در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد بازمی گردد. این سروده ها که بخشی از سنت شفاهی ایرانیان باستان بوده اند سینه به سینه منتقل شده و بعدها بخش های کتاب اوستا را در دوران ساسانی پدیدآوردند. اوزان باستانی چامه در ایران ضربی و هجایی بودند و بنظر می رسد این شیوه در زبان پارسی باستان نیز مورد استفاده بوده است. در دوره اشکانیان ادبیات ایران تحت تأثیر نفوذ هلنیسم دچار دگرگونی شد. خنیاگران پارتی سرودهای محلی که تا پس از اسلام نام پهلوی نیز داشتند را قرائت می کردند و این نوع شعر با آلات موسیقی همراه می شده است. با نفوذ اندیشه مانوی در سرزمین پهناور ایران و هنرگرایی آنان نوعی ادبیات شعرگونه مانوی به زبان های پارتی، پارسی میانه و سغدی در ایران پدید آمد. در آثار بدست آمده از واحه تورفان در کشور چین آثار پارسی فراوانی کشف شده که به این مقوله بازمی گردند. در دوران ساسانی نگارش بهبود یافت و آثار فقهی و دینی و داستانی بسیاری به نگارش درآمد که برخی مانند کارنامه اردشیر بابکان، درخت آسوریک، یادگار زریران، ماتیکان یوشت فریان نیز دارای جنبه های ادبی نیز بودند. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی بسیاری از این نوشته ها از میان رفت و برخی نیز به دست زرتشتیان نجات یافته و عمدتاً به هندوستان منتقل گردید؛ که امروزه به ادبیات پهلوی شهرت دارند. دبیره (خط) به کار رفته در دوران پیش از اسلام برای نگارش آثار ادبی خط پهلوی، خط مانوی و خط سغدی بوده است و برخی آثار هم به پازند نوشته شده و به دین دبیره بوده اند. گاهی بهرام گور، شاه ساسانی، را دارای قریحه شاعرانه توصیف کرده و بیت هایی را به او منسوب ساخته اند مانند:
در آغاز دوران اسلامی نشانه هایی از علاقه مردم به شعر کهن در برخی متون ثبت شده است که ترانه کودکان بلخوبصره نمونه هایی از آن است. به هرحال تحت تأثیر صنعت شعری عرب گونه ای نو از ادبیات در ایران پدید آمد که بیشتر مبتنی بر چامه (شعر) بود. این چامه قالبی گاهی در قالب های بومی عرب و گاهی در قالب های ابداعی ایرانی سروده می شد.
wiki: تاریخ ادبیات فارسی
گزارش تخلف یا اشتباه در معنیمعنی یا پیشنهاد شما
+ افزودن عکس و لینک
منبع : abadis.ir
تاریخ ادبیات فارسی
تاریخ ادبیات فارسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. لطفاً با افزودن یادکرد به منابع قابل اعتماد برطبق اصول تأییدپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به بهبود این نوشتار کمک کنید. مطالب بدون منبع ممکن است به چالش کشیده شوند و حذف شوند.
«تاریخ ادبیات ایران» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها تاریخ ادبیات ایران (ابهامزدایی) را ببینید.
تاریخ ادبیات فارسی به بررسی تاریخی و جریانشناسی ادبیات زبان فارسی میپردازد. ادبیات فارسی پس از اسلام تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعهای غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی جای گرفتهاند.آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران بزرگ فراتر رفتهاست. شاعران و نویسندگانی همچون فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهرههای شناخته شده ادبیات معاصر پارسی در جهان میتوان به صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، هوشنگ گلشیری و جلال آل احمد در ادبیات داستانی و شهریار، نیمایوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری در چامه (شعر) اشاره کرد.
ادبیات ایران پیش از اسلام[ویرایش]
مقالههای اصلی: پارسی باستان و پارسی میانه
ادبیات در ایران پیش از اسلام به سرودههای اوستا در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد بازمیگردد. این سرودهها که بخشی از سنت شفاهی ایرانیان باستان بودهاند سینه به سینه منتقل شده و بعدها بخشهای کتاب اوستا را در دوران ساسانی پدیدآوردند. اوزان باستانی چامه در ایران ضربی و هجایی بودند و بنظر میرسد این شیوه در زبان پارسی باستان نیز مورد استفاده بودهاست. در دوره اشکانیان ادبیات ایران تحت تأثیر نفوذ هلنیسم دچار دگرگونی شد. خنیاگران پارتی سرودهای محلی که تا پس از اسلام نام پهلوی نیز داشتند را قرائت میکردند و این نوع شعر با آلات موسیقی همراه میشدهاست. با نفوذ اندیشه مانوی در سرزمین پهناور ایران و هنرگرایی آنان نوعی ادبیات شعرگونه مانوی به زبانهای پارتی، پارسی میانه و سغدی در ایران پدید آمد. در آثار بدست آمده از واحه تورفان در کشور چین آثار پارسی فراوانی کشف شده که به این مقوله بازمیگردند. در دوران ساسانی نگارش بهبود یافت و آثار فقهی و دینی و داستانی بسیاری به نگارش درآمد که برخی مانند کارنامه اردشیر بابکان، درخت آسوریک، یادگار زریران، ماتیکان یوشت فریان نیز دارای جنبههای ادبی نیز بودند. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی بسیاری از این نوشتهها از میان رفت و برخی نیز به دست زرتشتیان نجات یافته و عمدتاً به هندوستان منتقل گردید؛ که امروزه به ادبیات پهلوی شهرت دارند. دبیره (خط) به کار رفته در دوران پیش از اسلام برای نگارش آثار ادبی خط پهلوی، خط مانوی و خط سغدی بودهاست و برخی آثار هم به پازند نوشته شده و به دین دبیره بودهاند. گاهی بهرام گور، شاه ساسانی، را دارای قریحه شاعرانه توصیف کرده و بیتهایی را به او منسوب ساختهاند مانند:
در آغاز دوران اسلامی نشانههایی از علاقه مردم به شعر کهن در برخی متون ثبت شدهاست که ترانه کودکان بلخوبصره نمونههایی از آن است. بههرحال تحت تأثیر صنعت شعری عرب گونهای نو از ادبیات در ایران پدید آمد که بیشتر مبتنی بر چامه (شعر) بود. این چامه قالبی گاهی در قالبهای بومی عرب و گاهی در قالبهای ابداعی ایرانی سروده میشد.
در زمان بغتسما (۲۰۵–۲۵۹ ه.ق) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف. ۲۲۰) ظهور کرد. در عهد بغتسما محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به چامه سُرایی پرداختند.
تاریخ ادبیات فارسی در دوران اسلامی[ویرایش]
سامانیان[ویرایش]
در دوره سامانی چامه و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، فردوسی، عماره مروزی. در نثر تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، ، و عجائب البلدان هر دو تألیف ابو الموید بلخی، ترجمه توسط ابوعلی بلعمی، ترجمه توسط گروهی از دانشمندان، (در جغرافیا)، تألیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد. دوران سامانی یکی از دورانهای درخشان در ادب پارسی بهشمار میرود.
خاندان بویه[ویرایش]
در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگشناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه به پارسی ترجمه و شرح شد.
غزنویان[ویرایش]
در دوره غزنوی، عنصری بلخی، عسجدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی نو در نثر پدیدآورد.
سلجوقیان و خوارزمشاهیان[ویرایش]
در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، مسعود سعد سلمان، عمر خیام، امیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمالالدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سیدحسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.
در نثر نمایندگانی مانند نظامالملک نویسنده سیاستنامه، قابوس بن وشمگیر مؤلف قابوسنامه، محمد بن منور نویسنده ، عطار نویسنده ، گردیزی مؤلف زینالاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده ، راوندی نویسنده راحةالصدور، غزالی مؤلف کیمیای سعادت، نصرالله منشی مترجم ، نظامی عروضی مؤلف ، رشید وطواط نویسنده ، حمیدالدین بلخی نویسنده ، اسماعیل گرگانی مؤلف (در طب) ظهور کردند.
تازش مغول[ویرایش]
حمزهنامه مجموعه داستان مصور فارسی است که موضوع آن دلاوریها و قهرمانیهای حمزه عموی محمد بن عبدالله (پیامبر اسلام) میباشد. برای نگارش این اثر بیش از یکصد نقاش و صحاف و خوشنویس به دربار اکبرشاه رفتند که بیشتر ایرانی بودند. نگاره، نبردی موسوم به نبرد مازندران را به صورت نقاشی به تصویر کشیدهاست.
شعر فارسی در دوره مغول روی هم رفته متمایل به سادگی و روانی بود و اگر چه برخی شاعران به پیروی از پیشینیان یا به سبب گرایش به آرایههای ادبی و تکلَفهای شاعرانه به چامه (شعر) مصنوع روی آوردند؛ این امر عمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلّد و گاه متصنَع، در برابر شعرهای دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادیشان میسرودند، سرودههای سادهٔ بسیار داشتند که قصّهٔ دل و ندای ذوقشان بود. بیشتر مثنویها و همهٔ غزلها و بیشتر قصیدهها به زبان سادهٔ روان و گاه نزدیک به زبان محاوره ساخته میشد. یکی از سببهای سستی برخی از بیتها یا به کار بردن ترکیبهای نازل در پارهای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان محاورهاست. اما این که بیشتر شاعران، به ویژه غزلسرایان، در پایان این دوره به زبان سادهٔ تخاطب متمایل شده بودند؛ به این علّت بود که رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین کاهش یافته بود و نیز دستهای از آنان شاعران ترکزبانی بودند که فارسی را میآموختند و هنگام سخنگویی ناگزیر سادهگویی میکردند. به همراه این سادگی، بیان یک ویژگی دیگر توجّه به نکتهسنجی و نکتهیابی و نکتهگویی است؛ یعنی گنجانیدن نکتههایی باریک در شعرها همراه با خیال دقیق و نازکبینی تام که معمولاً از آنها در شعر به درون مایه (مضمون) تعبیر میشود. چنین نازکخیالیها و نکتهپردازیها در چامه فارسی، به ویژه چامه غنایی ما از دیرباز وجود داشت؛ امّا هر چه از سدههای پیشین به زمانهای متأخّر نزدیک شویم، قوّت آن را محسوستر و به همان نسبت سادگی لفظها را برای آسانی بیان بیشتر مییابیم. در سدههای هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به ویژه حافظ توانستهاند، نکتههای دقیق بسیار در الفاظ عالی برگزیده بگنجانند و خواننده را گاه از قدرت شگفتانگیز خود به حیرت افکنند و همین توانایی افسونگرانهاست که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ، دنبالهٔ کارش را در نکته آفرینی بگیرند؛ غافل از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خدا دادست». لازمهٔ پیروی از نکتهآفرینیهای حافظ احراز قدرت فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران عهد تیموری غافل از این اصل به گونهای روزافزون به تکاپوی یافتن نکتههای باریک افتادند و در گیرودار این تکاپو گاهی از رعایت جانب الفاظ بازماندند و با این عمل مقدمات ایجاد سبکی را در ادبیات فارسی فراهم کردند که از آغاز سده دهم، قوت آشکار یافت و در دورهٔ صفویان به تدریج کار را به جایی کشانید که یکی از سرآمدان شیوهٔ خیالپردازی میرزا جلال اسیر در اسارت مطلق مضامین افتاد و در شکنجههای این اسارت مطلق، گاه زبان مادری خود را در ترکیب الفاظ از یاد برد و از بیان عبارتهای نامفهوم ابا نکرد. سخن در این است که هر چه از آغاز این عهد، به پایان آن نزدیکتر شویم، مبالغه در مضمونیابی و مضمونسازی را بیشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و یکدست نگاه داشتن آن و انتخاب را در آن کمتر میبینیم. بیشک گرد مضمونها و نکتههای تازهٔ بدیع در شعر، خاصه در غزل، گردیدن بسیار شایسته و در خور است؛ بدان شرط که اوّلاً در این راه مبالغه نکنند و ثانیاً به خاطر معنی لفظ را پوچ نگذارند ولی بیان از این نکته خالی از فایده نیست که سخنگویان این عهد نکتهپردازی و مضمونیابی را از وظایف شاعر میپنداشتند و شعر سادهٔ بینکته را ماندنی نمیدانستند.
منبع : fa.wikipedia.org