5 مبالغه با معنی

5 مبالغه با معنی



مهدی

بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

5 مبالغه با معنی را از این سایت دریافت کنید.

5 تا مبالغه با معنی

اخبار داغ روز - خبرهای داغ 24 ساعت گذشته ایران و دنیا

اخبار داغ روز

خبرهای داغ 24 ساعت گذشته ایران و دنیا

5 تا مبالغه با معنی | چند مثال مبالغه با معنی

5 تا مبالغه با معنی | چند مثال مبالغه با معنی

5 تا مبالغه با معنی | چند مثال مبالغه با معنی

5 تا مبالغه با معنی | چند مثال مبالغه با معنی

شود کوه آهن چودریای آب                          اگر بشنود نام افراسیاب

ز سمّ ستوران درآن پهن دشت                    زمین شد شش  و آسمان گشت هشت

که من از گشاد کمان روز کین                       بدوزم همی آسمان بر زمین

(فردوسی)

چه حاجت که نه کرسی آسمان                  نهی زیر پای قزل ارسلان

مگر پای عزّت برافلاک نه                            بگو روی اخلاص بر خاک نه

مثال در مورد مبالغه از حافظ

هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است    دردا که این معما شرح وبیان ندارد

با این بیت از حافظ:

زمانه از ورق گل مثال روی تو بست     ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش

نمونه ی دیگری از مبالغه از سعدی

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران                       کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران

دوچشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران     دوخواب آلوده بربودندعقل از دست یاران

بعضی ها بین مبالغه ، اغراق و غلو فرق می گذارند ومبالغه راادعای وصف چیزی می دانند که این ادّعا عقلاً وعادتاً ممکن باشد:

به دندان رخنه در پولاد کردن                  به ناخن راه در خارا بریدن

بسی برجامی آسان تر نماید               زیارمنّت دونان کشیدن

Web results

مبالغه چیست؟ + چند مثال در مورد مبالغه | موج باز

https://mojbaz.com › اجتماعی

Cached Translate this page

هرگاه اغراق و مبالغه را به درجه ای رسانده باشند که در عقل وعادت،ممکن وباورکردنی نباشد،آن را« غلو »می گویند. اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق و مبالغه ...

People also search for

مبالغه و کنایه را با مثال توضیح دهید؟ | گاما

https://gama.ir › پرسش و پاسخ › دبستان › ششم › فارسی

Cached Translate this page

مبالغه:غلو یا بزرگ نمایی است که واقعیت نداشته باشد و برای اهمیت دادن به موضوع به کار ... کنایه : عبارتی که دو معنی دور و نزدیک دارد و منظور گوینده معنای دور آن است.

People also search for

مشـــق شـــب - 400 کنایه و مبالغه

nanoschool.blogfa.com/post/561

Cached Similar Translate this page

مشـــق شـــب ☆ - 400 کنایه و مبالغه - آموزشـــی (کلاس ششم) - ☆ مشـــق شـــب. ... 35- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی ..... 223- دلش مثل سیر و سرکه می جوشد: تشویش و اضطراب دارد. .... 301- طوطی وار یاد گرفتن: بدون توجه به معنی و مفهوم از بر بودن : نفهمیده حرف زدن.

People also search for

معلم ششم - کنایه و مبالغه

6misagh.blogfa.com/post/17

Cached Similar Translate this page

کنایه و مبالغه. -کنایه: (پوشیده سخن گفتن درباره ی امری)سخنی که دارای دومعنای دور ونزدیک است که منظورگوینده معنای دورآن است. مثال:فلانی آب ازدستش نمی چکد.

People also search for

مبالغه (بزرگ نمایی) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم

pajoohe.ir/مبالغه-بزرگ-نمایی__a-40076.aspx

Cached Similar Translate this page

Nov 15, 2014 - بیان علمی است که از ادای معنای واحد به‌طرق مختلف بحث می‌کند و مبالغه هم یکی از ... سخن است به ‌حدّ‌ کمال و به‌ وجهی ادا کردن که عقلا و عادتا ممکن باشد؛ مثال: ... مبالغه‌ی این‌ چنین هر چند اسلوبی محمود نیست، اما شاعر را در آن رخصتی هست.[23].

People also search for

معنی مبالغه - دیکشنری آنلاین آبادیس

https://dictionary.abadis.ir/fatofa/مبالغه/

Cached Translate this page

Rating: 95% - ‎687 votes

Jul 3, 2017 - آبادیس - معنی مبالغه = اغراق، افراط، زیاده روی، غلو، گزافه، جهد بسیار، کوشش زیاد. ... هر چند دفع بیشتر کنم تو مبالغت بیشتر کن. .... مبالغه چیست مثال بزنید • مبالغه ششم ابتدایی • مبالغه با معنی • معنی مبالغه • مبالغه در شاهنامه ...

People also search for

کلاس مـــهــربـانـی - مبالغه و اغراق و غلو (درس 4 فارسی ششم)

panjom90.blogfa.com/.../مبالغه-و-اغراق-و-غلو-(درس-4-فارسی-ششم...

Cached Similar Translate this page

اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق ومبالغه درجاتی دارد که بعضی به عقل وعادت نزدیکتر وبعضی دورتر است.مثال: شود کوه آهن چودریای آب اگر بشنود نام ...

People also search for

اغراق - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

https://fa.wikipedia.org/wiki/اغراق

Cached Similar Translate this page

مبالغه در لغت به معنای به نهایت رساندن، فراگرفتن و غلو کردن است در چیزی؛ و در ... و اعجاب گردد، مبالغه شده‌است؛ مانند این بیت از حافظ: زمانه از ورق گل مثال روی تو بست .... مبالغه‌ای این چنین هر چند اسلوبی محمود نیست، اما شاعر را در آن رخصتی هست.

People also search for

دروس کلاس ششم دبستان - فارسی ششم ابتدایی

arshiay88.blogfa.com/post/10

Cached Similar Translate this page

هر داستان به طریقی روایت می‌شود و حتی ممکن است در یک داستان از چند زاویه دید مختلف روایت ... مبالغه. مبالغه در لغت به معنای به نهایت رساندن و غلو کردن یا بزرگ نمایی در چیزی است. ... مثال زیر بیتی است که تمام آن به ویژه مصراع اول آن ضرب المثل است.

People also search for

مبالغه؛ تصویری فراتر از خیال - پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت - دانشگاه تهران

https://jlcr.ut.ac.ir/article_50571_0.html

Cached Similar Translate this page by محمّدی - ‎2014

با توجه به رویکرد متفاوت و گاه متناقض بلاغیون نسبت به مبالغه، در این مقاله به این پرسش پاسخ گفتهایم که ارزش جمالشناسی مبالغه چیست و استفاده از مبالغه تا چه ...

ehsan

یکشنبه 27 آبان 1397 ساعت 16:10

برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : atalanta.blogsky.com

مبالغه چیست؟ + چند مثال در مورد مبالغه

مبالغه چیست مثال بزنید،چند مثال در مورد مبالغه،مبالغه با مثال،انواع مبالغه،آرایهٔ مبالغه در ادب فارسی

مبالغه چیست؟ (انواع مبالغه)

آرایه های ادبی

مبالغه چیست؟

مبالغه و اغراق آن است که در صفت کردن ، ستایش و نکوهش کسی یا چیزی افراط وزیاده روی کنند،چندانکه از حدّعادت معمول بگذرد وبرای شنونده شگفت انگیز باشد. در واقع اغراق یا مبالغه از آرایه‌های ادبی است، ادعای وجود ویژگی را گویند در کسی یا در چیزی؛ به اندازه‌ای که به دست آوردن آن ویژگی در آن کس یا چیز به آن اندازه، ناممکن باشد. اغراق عموماً باعث خیال‌انگیز شدن شعر و نثر می‌شود. شاعر به یاری اغراق، معانی بزرگ را خرد و معانی خرد را بزرگ می‌نمایاند. زیبایی اغراق در این است که غیرممکن را به گونه‌ای ادا کند که ممکن به نظر رسد. اغراق، مناسب‌ترین آرایهٔ ادبی برای حماسه است.

بیشترین اغراق در شاهنامهٔ سرودهٔ فردوسی و نیز آثار هومر و ویرژیل دیده می‌شود. در اصطلاح بدیع، اغراق یا مبالغه، بزرگنمایی یا خردنمایی اشیا و معانی در نوشته و شعرست یعنی بازنمود دگرگونهٔ مفاهیم و موضوعات سخن، به صورتی که معانی خرد را بزرگ گرداند و معانی بزرگ را خرد بنماید تا تأثیر سخن را قویتر کند. شاید مهمترین عاملی که تأثیر جادویی به سخن می‌بخشد، بزرگنمایی است یعنی چیزی را بزرگتر از آنچه هست نشاندادن برای قدرت تأثیر بخشیدن به کلام. آرایهٔ مبالغه در ادب فارسی اولین بار در کتاب ترجمانالبلاغه بیان شده‌ است. مانند:  بزد تیغ و بنداخت از بر سرش فرو ریخت چون رود خون از برش (در این بیت شاعر در فرو ریختن خون مبالغه کرده است). هرگاه اغراق و مبالغه را به درجه ای رسانده باشند که در عقل وعادت،ممکن وباورکردنی نباشد،آن را« غلو »می گویند. اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق و مبالغه درجاتی دارد که بعضی به عقل وعادت نزدیکتر وبعضی دورتر است.

چند مثال در مورد مبالغه

شود کوه آهن چودریای آب                          اگر بشنود نام افراسیاب ز سمّ ستوران درآن پهن دشت                    زمین شد شش  و آسمان گشت هشت که من از گشاد کمان روز کین                       بدوزم همی آسمان بر زمین (فردوسی)

سعدی به طور نقد ادبی و تعریض گونه ای گفته است:

چه حاجت که نه کرسی آسمان                  نهی زیر پای قزل ارسلان مگر پای عزّت برافلاک نه                            بگو روی اخلاص بر خاک نه

مثال در مورد مبالغه از حافظ

هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است    دردا که این معما شرح وبیان ندارد

با این بیت از حافظ:

زمانه از ورق گل مثال روی تو بست     ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش

نمونه ی دیگری از مبالغه از سعدی

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران                       کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران دوچشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران     دوخواب آلوده بربودندعقل از دست یاران

بعضی ها بین مبالغه ، اغراق و غلو فرق می گذارند ومبالغه راادعای وصف چیزی می دانند که این ادّعا عقلاً وعادتاً ممکن باشد:

به دندان رخنه در پولاد کردن                  به ناخن راه در خارا بریدن بسی برجامی آسان تر نماید               زیارمنّت دونان کشیدن

مبالغه در لغت

مبالغه در لغت به معنای به نهایت رساندن، فراگرفتن و غلو کردن است در چیزی؛ و در اصطلاح آن است که سخندان بنابر تزیین کلام، در وصف چیزی غلو نماید؛ و آنرا به مرتبهٔ اعلی و درجهٔ قصوی برساند. همچنین گفته شده مبالغه آن است که کسی جهت وصفی ادعای مرتبه‌ای از شدت یا ضعف نماید که آن مرتبه یا غریب و بعید باشد یا محال و ممتنع تا گمان شود که آن وصف به نهایت رسیده‌است.

مفهوم هنری اغراق و مبالغه

لاف و گزاف هنری، با خیال و پندار شاعرانه سر و کار دارد. در گزافه‌گویی و بزرگنمایی، گاه گوینده چیزی را ادعا می‌کند که هم از دیدگاه خرد رویدادنی و شدنی است و هم در آزمونهای زندگی، نمونه‌هایی دارد؛ مثلاً در این بیت سعدی: اندرون با تو چنان انس گرفته‌است مرا / که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید گوینده انس خودش با یار را تا مرز ملالی از همهٔ جهانیان پیش برده‌است. اینگونه گزافه‌آرایی همان است که «مبالغه» نام گرفته‌است. بنابراین اگر در ستایش یا نکوهش کسی یا چیزی زیاده‌روی و افراط شود و موجب حیرت‌انگیزی و شورآفرینی و اعجاب گردد، مبالغه شده‌است.

ریشه و خاستگاه مبالغه

مبالغه توصیفی است که در آن افراط و تأکید باشد و سه خاستگاه برای آن متصور است:

خاستگاه بیانی: یعنی افراط و تأکید در توصیفی که حاصل تشبیه و استعاره باشد. همین که می‌گوییم قد او سرو است، که در بیان بررسی می‌شود. مبالغه از دیدگاه دیگری هم می‌تواند از مباحث علم بیان محسوب شود. بیان علمی است که از ادای معنای واحد به طرق مختلف بحث می‌کند و مبالغه هم یکی از انحای ادای معنی است. به جای اینکه بگوییم: خسته شدم، می‌توانیم بگوییم: کوه کندم.

خاستگاه حماسی: مبالغه جزوی از آثار حماسی است و به عبارت دیگر از مختصات آثار حماسی محسوب می‌شود. در حماسه، قهرمان، فردی مافوق بشری است و از اینرو رفتار و کردار او غیرطبیعی است. این نوع مبالغه علاوه بر داستانهای حماسی، در قصیده که قالبی حماسی است فراوان دیده می‌شود. در شعر غنایی و عرفانی نیز، آنجا که سخن از قهرمانان اساطیری است با همین نوع مبالغه مواجهیم. همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع / همی بدادی تا در ولی نماند فقیر (رودکی) در این بیت، نماندن مرد شجاع در سپاه دشمن و نماندن فقیر در ولایت، دارای بزرگنمایی است که عقلا و عادتاً ممکن است. ز سم ستوران در آن پهن دشت / زمین شد شش و آسمان گشت هشت (فردوسی) مقصود شاعر این است که از شدت سمکوفتن اسبان و کثرت سواران، یک طبقه از هفت طبقهٔ زمین به صورت گرد به آسمان رفت و در نتیجه زمین شش طبقه شد و آسمان هشت طبقه.

خاستگاه بدیعی: مبالغه در موارد عادی و به صورت معمولی پسندیده نیست؛ و وقتی جنبهٔ بدیعی دارد که با صنعتی همراه باشد یا در آن نکته و دقیقه و لطیفه‌ای باشد:

نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتی روی / که یاد خویشتنم در ضمیر می‌آید ز دیدنت نتوانم که دیده بردوزم / و گر معاینه بینم که تیر می‌آید (سعدی)
برای دیدن کل مطلب کلیک کنید

منبع مطلب : mojbaz.com

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب