مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
باد نماد چیست را از این سایت دریافت کنید.
نماد ها در ادبیات
نماد در ادبیات فارسی خیال یکی از عناصر اصلی شعر است ورمز ونماد پرده ی خیال را رنگین تر می کند. ادبیات ایران سرشار از نماد ورمز است .
َAdabiyat_foroud
َAdabiyat_foroud نماد ها در ادبیات
نماد در ادبیات فارسی
خیال یکی از عناصر اصلی شعر است ورمز ونماد پرده ی خیال را رنگین تر می کند. ادبیات ایران سرشار از نماد ورمز است . نماددرادبیات پیش از اسلام ، شعر غنایی ، حماسی ، تمثیلی و عرفانی پس از اسلام ، شعر اجتماعی نو و شعر حماسی معاصر ریشه ی بنیادین دوانده است . در مقاله حاضر ابتدا نماد یا سمبل معرفی شده است . نمادها به چهار دسته ی دلالتگر ، استعاری ، یادبودی و قدسی تقسیم شده است . همچنین تاثیر نماد بر انواع گوناگون شعر فارسی بازگو شده است . پس از این مقدمه ، نماد در شعر معاصر بررسی شده و برای نشان دادن نمادها در شعر معاصر و تفاوت آن با شعر کلاسیک چهار عنوان باد ، باران ، جنگل و دریا انتخاب شده است و به تفضیل مورد بررسی قرار گرفته اند.
نمادنماينده واقعه اي است كه به سختي قابل تصور است.. نماد نشانه اي است كه با استفاده از عناصر عيني طبيعت چيزي غايب و نامحسوس را مجسم مي كند. نماد را معادل لغت (سمبل (Symbolپذيرفته اند و گاه واژه هاي رمز، نشانه و مظهر را نيز معادل اين كلمه دانسته اند.
نماد در حوزه هاي گوناگون دانش بشري نقش بنيادي دارد و تمامي زمينه هاي علوم باطني و معنوي را دربرمي گيرد .نماد زادگاه هنر است و با عيني ترين و ملموس ترين گفتار انساني يعني شعر ارتباطي گسترده دارد.
نمادها معمولا به چهار دسته تقسيم مي شوند:
۱ _ دلالتگر(significative) كه همان نشانه هاي قراردادي و اختياري هستند مانند علامت ها و نشانه هايي كه درعلوم مختلف به كارمي برند.
۲ _ استعاري (metaphoric) كه هم دلالتگر و هم صورتي طبيعي به همراه دارند مانند روباه و شير كه بر انسان هاي حيله گر و شجاع دلالت دارند.
۳ _ يادبودي (commemorative) كه بر خاطره رويدادي واقعي مي افزايد.
۴ _ قدسي (sacramental) مانند نمادهايي که در آیین ها و اساطير به كار مي روند.
درشعر فارسی در تمامی نمونه های ادبی ، تاثیر نماد را می توان یافت از جمله :
شعر تمثيلي: تمثيل حكايتي است سرشار از مفاهيم نمادين، نشانه هايي كه در يك شعر، حكايت و يا داستان تمثيلي وجود دارد، نشانه هايي است شناخته شده و به قصد آن روايت شده تا به سهولت بتوان مفهوم آن را منتقل نمود.
شعر عرفاني : در عرفان نماد و رمز كاربرد فراوان دارد. برجسته ترين شاعر رمز گراي عارف مولوي است. اولين بيت مثنوي كه حكايت و شكايت «ني» را به همراه دارد یک نماد قراردادي است که در تمام مثنوي جاي دارد. مقدمه مثنوي از بيت اول تا شروع داستان شاه و كنيزك نمونه كامل سمبوليسم شعر فارسي است.
شعر حماسي: اسطوره كه يكي از اركان حماسه است جزء قلمروی نماد است. اسطوره با زباني پيچيده و راز آلود كه زبان نمادهاست سخن مي گويد و نهفته هاي خود را آشكار مي سازد. براي نقد اسطوره بايد زبان سمبوليك اسطوره ها را شناخت. (من)هاي فردي مطرح شده در اساطير، رمز واره هايي حماسي است كه مي تواند به صورت هاي گوناگون نمايان گردد.
درشعر معاصر شاعران شعر نيمايي با سمبول هاي تازه تمامي فضاي شعر را چهره اي نو بخشيدند. شعر سمبوليك در اين دوره وسيله ارتباطي مخفي و حرف زدن نامرئي راجع به مسايل اجتماعي بود.
دراشعار نيما يوشيج پديده هاي طبيعت هم نماد احوال دروني شاعر هستند و هم نماد رخدادهاي اجتماعي. او مي كوشد از طريق توصيف بيرون، احوال دروني و منظر خويش را نسبت به جهان بيان كند. شفيعي كدكني (م. سرشك) نيز مانند نيما مي كوشد از طبيعت به منزله ابزار ونماد استفاده كند، ابزاري براي بيان احوال روحي و نمادي براي تبيين رخدادهاي اجتماعي. بيشتر نمادهاي طبيعی در شعر او محملي است تا انديشه هاي نو حماسي و اجتماعي خود را مطرح كند، وقتي كوچ بنفشه ها را در روزهاي آخر اسفند مي بيند فورا مسأله وطن و وطن خواهي در ذهنش تداعي مي شود:
اي كاش اي كاش آدمي وطنش را مثل بنفشه ها در جعبه ها يك روز مي توانست همراه خويش ببرد هر كجا كه خواست.
مجموعه شعر (بوي جوي موليان) شفيعي كدكني نشان مي دهد كه شاعر به شعر سمبوليك نزديك شده است.
در این مجموعه نيز رمزهاي خود را از عناصر طبيعت مي گيرد، رمزهايي مانند شب، بيابان، كوير، شقايق، بهار، گل سرخ، توفان، مرداب و...
نمادهاي اشعار ديگر شاعران نمادگراي معاصر بنابر دلبستگي و آشنايي شاعر با فرهنگ كلاسيك و فرهنگ كشورهاي ديگر، موقعيت خاص اجتماعي، احوال دروني و عوامل ديگر نمودي تازه يافته است. براي آشنايي با اين نمادها و چهره نو آنها به عنوان نمونه به بررسي برخي نمادها مي پردازيم.
باد (wind)
باد در بيشتر فرهنگ ها مظهر روح و دم حياتي عالم است. باد پيك ايزد است . به دليل انقلاب دروني باد، بادها نماد بي ثباتي، ناپايداري، بي استحكامي و گريزپايي هستند.
درنمادگرايي هندو، خداي باد يا «وايو» [vayo] همان نفخه كيهاني است. باد از يك طرف پديدآورنده «باران» يعني حيات و از طرف ديگر به وجود آورنده «توفان» يعني مرگ است . در كتاب «زبور» باد پيك الهي و همسنگ فرشتگان است. حتي باد اسم خود را به (روح القدس) مي دهد.
درآيين اوستايي، باد نقش پشتيبان جهان و تنظيم كننده توازن جهاني و اخلاقي را بر عهده دارد. درعرفان اسلامي باد نشان و خواست و قدرت الهي است.
چون از ايشان مجتمع بيني دو يار
هم يكي باشند و هم ششصد هزار
بر مثال موج ها اعدادشان
درعدو آورده باشد بادشان ( مثنوی - ۱۸۴/۱)
و باد صبا اشاره است به نفحات رحمانيه كه از مشرق روحانيات مي آيد:
تو گرخواهي كه جاويدان جهان يكسر بيارايي
صبا را گو كه بردارد زماني برقع از رويت
(حافظ، غزل ۹۵)
همچنین در مثنوي باد مظهر روح پرندگان است. قدما معتقد بودند كه پرندگان روحي شبيه آنچه در حيوان و انسان است، ندارند بلكه روح پرندگان باد است، كه علت حركت و زندگي آنها است، به همين جهت پرندگان حشر ندارند.
كم ز بادي نيست شد از امر كن
دررحم طاووس و مرغ خوش سخن(مثنوی- ۴۶۹۰/۳)
مرغ از باد است كي ماند به باد
نامناسب را خدا نسبت بداد(مثنوی- ۲۴۰۸/۴)
دراشعار عرفاني، «باد»مظهر راحت و انس نيز هست و به خاطر اينكه از دم رحمان بهره مند است، راحت رسان دل هاست.
در شعر « سهراب سپهري » باد نماد هوشياري و آگاهي است و دانش آفرين است:
« عبور بايد كرد
صداي باد مي آيد، عبور بايد كرد
و من مسافرم، اي بادهاي همراه »
يكي از نمادهاي باد در شعر كلاسيك ايران، نابودي است:
منبع مطلب : froude.blogfa.com
بسامد واژۀ «باد» در زیباییشناسی شعر فروغ فرخزاد در ارتباط با مضامین غنایی
فروغ فرخزاد از شاعران برجستۀ ادبیات معاصر است که در مضامین غنایی سرآمد است، بهترین عاشقانههای زنانۀ ادبیات معاصر در شعر او قابل مشاهده است. با مطالعۀ دقیق دیوان او، این نکته قابل تأمل است که شاعر پیوسته از واژۀ باد به صورت تشبیه، استعاره، نماد استفاده نموده و تصویرهای شاعرانه از این واژه ساخته است. اگر در زیباییشناسی مضامین عاشقانۀ او دقت کنیم، آشکار است که ارتباط منسجم و معناداری بین این تصویرپردازیها با مضمون عشق وجود دارد؛ شاعر از آغاز شاعری تا پایان، حادثۀ عشق در زندگی و شکست آن را در اشعاری بیان کرده است که در آنها باد نماد عشق است که در ابتدا چون نسیم روح او مینوازد اما با شکست در عشق باد ویرانگری میشود که زندگی شاعر را به تباهی میکشاند. در این مقاله سعی شده است با ارائه نمونههای شعری، چگونگی تصویرپردازی، ارتباط معنادار و نمادین واژه باد با مضمون عشق در دیوان او بررسی شود.
بسامد واژۀ «باد» در زیباییشناسی شعر فروغ فرخزاد در ارتباط با مضامین غنایی
نوع مقاله : علمی پژوهشی
چکیدهفروغ فرخزاد از شاعران برجستۀ ادبیات معاصر است که در مضامین غنایی سرآمد است، بهترین عاشقانههای زنانۀ ادبیات معاصر در شعر او قابل مشاهده است. با مطالعۀ دقیق دیوان او، این نکته قابل تأمل است که شاعر پیوسته از واژۀ باد به صورت تشبیه، استعاره، نماد استفاده نموده و تصویرهای شاعرانه از این واژه ساخته است. اگر در زیباییشناسی مضامین عاشقانۀ او دقت کنیم، آشکار است که ارتباط منسجم و معناداری بین این تصویرپردازیها با مضمون عشق وجود دارد؛ شاعر از آغاز شاعری تا پایان، حادثۀ عشق در زندگی و شکست آن را در اشعاری بیان کرده است که در آنها باد نماد عشق است که در ابتدا چون نسیم روح او مینوازد اما با شکست در عشق باد ویرانگری میشود که زندگی شاعر را به تباهی میکشاند. در این مقاله سعی شده است با ارائه نمونههای شعری، چگونگی تصویرپردازی، ارتباط معنادار و نمادین واژه باد با مضمون عشق در دیوان او بررسی شود.
کلیدواژههافرخزاد باد عشق ویران
اصل مقاله
بسامد واژۀ «باد» در زیباییشناسی شعر فروغ فرخزاد
در ارتباط با مضامین غنایی
رحیم کوشش[1] زهرا نوری[2] چکیده
فروغ فرخزاد از شاعران برجستۀ ادبیات معاصر است که در مضامین غنایی سرآمد است، بهترین عاشقانههای زنانۀ ادبیات معاصر در شعر او قابل مشاهده است. با مطالعۀ دقیق دیوان او، این نکته قابل تأمل است که شاعر پیوسته از واژۀ باد به صورت تشبیه، استعاره، نماد استفاده نموده و تصویرهای شاعرانه از این واژه ساخته است. اگر در زیباییشناسی مضامین عاشقانۀ او دقت کنیم، آشکار است که ارتباط منسجم و معناداری بین این تصویرپردازیها با مضمون عشق وجود دارد؛ شاعر از آغاز شاعری تا پایان، حادثۀ عشق در زندگی و شکست آن را در اشعاری بیان کرده است که در آنها باد نماد عشق است که در ابتدا چون نسیم روح او مینوازد اما با شکست در عشق باد ویرانگری میشود که زندگی شاعر را به تباهی میکشاند. در این مقاله سعی شده است با ارائه نمونههای شعری، چگونگی تصویرپردازی، ارتباط معنادار و نمادین واژه باد با مضمون عشق در دیوان او بررسی شود.
واژههای کلیدی
فرخزاد، باد، عشق، ویران
مقدمه
زیباییشناسی در ادبیات با بلاغت ارتباط نزدیک دارد، اصولاً «شعر کاربرد جمالشناسانه زبان است» (شفیعیکدکنی، 1392: 367). زیبایی فاصلۀ میان ظاهر و معنای متن است «در هنر بین مورد محسوس و معنا فاصله میافتد، تجربۀ زیباشناختی این فاصله را نشان میدهد که در واقع شکافی است میان آنچه به ادراک حسی در میآید با معناهای نمادین» (احمدی، 1391: 269) از آنجا که زیبایی نامحدود است، هر روز جلوههای تازهای از آن در ادبیات ابداع میگردد و قلمروهای ناشناختهای در آن کشف میشود. مهمترین شیوهای که شاعر در آن نگاه نو ایجاد میکند و زیبایی تازهای به وجود میآورد، مربوط به آشناییزدایی است، آشناییزدایی «ادبیات زمان معمول را دگرگون میکند و به گونهایی نظام یافته آن را ازگفتار روزمره منحرف میکند» (ایگلتون، 1372: 6) این مسئله نخستین بار در مکتب فرمالیسم از سوی شکلوفسکی مطرح شد. او درباره آشناییزدایی گفت «هدف هنر احساس مستقیم و بیواسطۀ اشیا است، بدان گونه که به ادراک حسی در آیند، نه آنگونه که شناخته شده و مالوفند» (سلدن، 1377: 50)
در ادبیات ما، ادبیات معاصر جایگاه مناسب برای بررسی آشناییزدایی دارد، مهمترین تحولی که در ادبیات معاصر رخ داد این بود که شعر با تحولات سیاسی اجتماعی همسو شد، تحول تازه، زبان تازه را طلبید و زبان تازه زیبایی تازه ایجاد کرد. «شک نیست که هر مضمون و عاطفهای، زبانی خاص خود طلب میکند و نیز بر حسب حال و شخصیت مخاطب، لحن و کیفیت سخن چه از حیث مفردات و ترکیبات و چه از حیث بافت نحوی گوناگون باید تغییر کند... . تسلط گوینده بر زبان، خواه زبان گفتار و خواه زبان نوشتار و شناخت استعدادها و ظرفیتهای گوناگون زبان، گوینده را به تحقق هماهنگی و همسازی زبان با حال مخاطب و حال مقال یاری میکند. هماهنگی و تلائمی که خواننده میان زبان و مایه و مضمون عاطفی شعر آگاهانه و چه ناآگاهانه احساس میکند سبب احساس زیبایی در خواننده و تشدید تأثرپذیری وی میگردد» (پورنامداریان، 1381: 401 ـ 402)
یکی از واژگانی که در این دوره به لحاظ مضمون متحول شد و با کارکرد زیباییشناسی تازهای در اشعار شاعران ظاهر گردید واژه «باد» است در این دوره، واژه باد که در شعر کلاسیک اغلب به عنوان خبررسان عاشق و معشوق بود، در شعر معاصر به نمادهای ویرانی، استبداد، استعمار، ظلم و. . تبدیل شد و مفهوم قاصد بودن آن کنار رفت. بنابراین هم از نظر زیباییشناسی و هم به لحاظ آشناییزدایی قابل بررسی است.
در این مقاله با تأکید بر بسامد واژه «باد» در زیباییشناسی شعر فروغ فرخزاد به مواردی که با این واژه زیبایی خلق کرده، تأکید شده است. فرخزاد تنها شاعری است که از واژۀ باد در مضامین غنایی استفاده کرده است، در عاشقانه سرایی نیز شاعری است که کاملاً احساس خود را از زندگی و مسائل زندگی بیان کرده است به گونهای که شعر او انعکاسی از زندگی اوست یکجا میگوید: «به نظر من شعر، شعلهای از احساس است و تنها چیزی است که مرا در هر حال که باشم میتواند به یک دنیای رؤیایی و زیبا ببرد، یک شعر وقتی زیباست که شاعر تمام هیجانات و التهابات روح و جسم خود را در آن منعکس کرده باشد، من عقیده دارم که هر احساسی را بدون هیچ قید و شرایطی باید بیان کرد، اصولاً برای هنر نمیشود حدی قائل شد و اگر جز این باشد هنر روح اصلی خود را از دست میدهد». (م. آزاد، 76 13: 316) باد در شعر او در دورۀ اول شاعری نماد عشق است که با تحول آن در دورۀ دوم نماد عشق ویرانگر میشود.
پیشینۀ تحقیق
فروغ فرخزاد یکی از چند شاعر برجستۀ ادبیات معاصر است، طبیعی است که در پژوهشها بسیار مورد توجه قرار بگیرد. شعر او از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، اما با جستجو در مجلهها و کتابها مقاله یا پژوهش که مشابه موضوع مقاله باشد، یافت نشد، البته واژۀ باد در اشعار شاعران دیگر بررسی شده است مانند مقالۀ «رمزپردازی باد در آثار سنایی» از مریم حسینی در فصلنامۀ علوم انسانی دانشگاه الزهرا چاپ شده یا مقالۀ «باد در دیوان حافظ»، از عبدالرضا سیف، در مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران چاپ شده است. ولی در شعر فروغ فرخزاد یا دیگر شاعران معاصر پژوهشی در دست نیست.
منبع مطلب : za.arak.iau.ir